ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیسجمهوری در مراسم بزرگداشت مقام معلم:
تقدیر از زحمات معلمان کشور بویژه در دوران مبارزه با کرونا
سامانه شبکه آموزش دانش آموزی (شاد) با دستور رئیس جمهوری رسماً افتتاح شد. رئیسجمهوری در این مراسم نسبت به بازگشایی مدارس در مناطق سفید اظهار امیدواری کرد.
بهگزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در مراسم بزرگداشت مقام معلم با بیان اینکه ریشه سعادتمندی هر کشوری به آموزش برمیگردد، گفت: فضای کرونایی فعلی که بهوجود آمده است که الان از طریق صداوسیما و فضای مجازی کار آموزش دنبال میشود نیز تجربه جدیدی است.
وی با تأکید بر اینکه در دوران استثنایی کرونا قرار داریم، گفت: در شرایطی قرار گرفتیم که در تاریخ انسانی ماندگار شد و از این پس خواهند گفت که در کرونا چه بر سر انسان آمد و پساکرونا چه شد.
روحانی با اشاره به اینکه مردم ما در این دوران فشار تحریم را هم تجربه کردند، تأکید کرد: در دوران فشار کرونا شرایط اخلاقی مردم ما و تابآوری آنان بینظیر بود و این را هم در تاریخ میتوان نوشت.
وی ادامه داد: مردم ما با فرهنگ بلندشان بخوبی صدای ما را شنیدند و رعایت کردند در حالی که در برخی کشورها دولتها وادار به استفاده از سلاح و نیروی نظامی شدند.
روحانی با بیان اینکه ما سه هفته در دوران اوج شیوع کرونا بودیم، تصریح کرد: راه طولانی برای گذشتن از اوج پیش رو داریم اما به سمت آن حرکت کردهایم و داریم در این مسیر راه میرویم اما تا زمانی که به یک واکسن نرسیم نمیتوان با قطعیت سخن گفت.
رئیس جمهوری با تشکر از مراعات مردم و توجه به پروتکلهای بهداشتی و نیز با قدردانی از کادر پزشکی کشور، افزود: ساختن کیت تشخیص و کیت پادتن را انجام دادیم، امروز به شرایطی رسیدیم که کیت پادتن را میتوانیم صادر کنیم و حتی ماسک n۹۵ را هم گفتند که میتوانیم صادر کنیم. در کنارش از ابتدا توان صادرات مواد ضدعفونیکننده را داشتیم.
وی با بیان اینکه اگر ارتباط فضای مجازی و آموزش معلم و شاگرد نبود بسیار به خانوادهها و کودکان سخت میگذشت، گفت: دو ماه و نیم است که هم بچهها نمیتوانند تفریح مورد نیاز و سفر داشته باشند وحتی نمیتوانند مدرسه باشند، اما معلمان ما حتی قبل از شکلگیری «شاد» هم با شاگردان خود ارتباط داشتند و از طریق فضای مجازی و رسانه ملی هم در حال حاضر کار خوب و بزرگی در این زمینه انجام شد و باید هم از معلمان بهدلیل بار بزرگی که همیشه و بویژه الان بر دوش دارند و نیز رسانه ملی تشکر کنیم.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه امیدواریم در مناطق سفید بزودی بتوانیم مدارس را باز کنیم، اظهار کرد: سامانه شاد که الان وجود دارد امیدوارم که کارش مورد توجه قرار گیرد و به مسئولان فضای مجازی و مرکز فتا دستور دادیم که هم امنیت این شبکه تأمین و هم نواقص آن برطرف شود. ضمن اینکه باید معلمان هم بگویند که کار این شبکه چطور بوده است.وی افزود: اصلاً وقتی که مدارس هم باز شود باز ما به داشتن این سامانه نیازمند هستیم و ممکن است از آن برای پیامهایی که آموزش و پرورش میخواهد ارائه دهد استفاده شود. پس به غیر از حفظ این سامانه و اصلاح و تکمیل آن ممکن است روزی به این نتیجه برسیم که بخشی از تحصیل را میتوان به این شکل ادامه داد و این در تغییر شکل کار آموزش ما تأثیر میگذارد.روحانی تأکید کرد: ممکن است به این نتیجه برسیم که سه روز در هفته یا یک روز در هفته بیشتر لازم نیست که دانشآموزان به مدرسه بروند. البته برای قضاوت در این زمینه زود است اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم. رئیس جمهوری با تأکید بر جایگاه اخلاق در امر آموزش ادامه داد: اولین وظیفه بر دوش معلمان بار ترتیب و اخلاق دانشآموزان است. همچنین زبان فارسی نیز بسیار مهم است که آن را خوب یاد بگیریم که وسیله ارتباط ما با فرهنگ، گذشته و تاریخ و کتب ماست و نحوه سخن گفتن و نوشتن را نیز تحت تأثیر میگذارد. خیلی از افراد بهدلیل اینکه نمیتوانند بخوبی بنویسند و از حق خود دفاع کنند نمیتوانند بهحق خود برسند. البته منظورم لزوماً در دادگاه نیست این حرف بهطور کلی مطرح است.
وی افزود: به نظر میرسد یک زبان خارجی و یادگیری آن بسیار لازم است و شاید در دوره دبستان آغاز آموزش آن بهتر است که حالا الان در راهنمایی انجام میشود که باید در زمینه بهتر بودن زمان آغاز آموزش آن متخصصان صحبت کنند.رئیس جمهوری گفت: باید اینطور باشد که وقتی کسی دوران آموزش را در مدارس تمام میکند بتواند به یک یا دو زبان دیگر براحتی و در حد رفع نیازها صحبت کند. همچنین داشتن یک تخصص در پایان این دوره و فراگیری زبان مجازی هم بسیار لازم است.
تأکید روحانی بر ضرورت فراهم آمدن سهولت کافی برای دارندگان سهام
رئیس جمهوری در یکصد و سی و چهارمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت بر اجرای سیاست تشویق صادرات و همچنین ضرورت بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصاد کشور و استفاده از آن برای تأمین نیازهای وارداتی و تولیدی تأکید کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، در این جلسه روحانی پس از ارائه گزارش وزیر اقتصاد و دارایی از اقدامات انجام شده برای آزادسازی سهام عدالت، بر ضرورت فراهم آمدن سهولت کافی برای دارندگان سهام جهت استفاده از دارایی سهام خود در جهت قابلیت مبادله سهام تأکید کرد و تشویق شرکتهای سرمایهگذاری استانی به حضور در بازار بورس را خواستار شد. در جلسه روز گذشته علاوه بر گزارش رئیس کل بانک مرکزی از منابع و مصارف ارزی کشور و تأمین ارز کالاهای اساسی و ضروری تولید کشور در سال جاری، وضعیت بازار بورس و عرضه سهامهای مربوط به شرکتهای دولتی به بخش عمومی مورد بررسی قرار گرفت.
برش
در گفت و گوی رئیس جمهوری ایران و نخست وزیر ژاپن مطرح شد؛
تداوم همکاریهای دو کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان
رئیس جمهوری ایران و نخست وزیر ژاپن روز سه شنبه در گفت و گویی تلفنی با اشاره به ضرورت همکاری همه کشورهای جهان برای مقابله با ویروس کرونا، بر ضرورت همکاریهای دو کشور در این زمینه و همچنین انتقال و اشتراک تجربیات به یکدیگر تأکید کردند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دو طرف در این تماس تلفنی، توسعه و تعمیق روابط دو جانبه را مورد تاکید قرار داده و ابراز امیدواری کردند با اجرایی شدن توافقات قبلی شاهد گسترش روابط و همکاریها بویژه در زمینه اقتصادی و تجاری باشند. حسن روحانی در این تماس تلفنی با قدردانی از دولت ژاپن بخاطر کمک دوستانهاش به ایران در مقابله با ویروس کرونا، گفت: متأسفانه در شرایط سخت مبارزه با کرونا و همچنین تبعات بسیار سخت اقتصادی آن، تحریمهای غیرقانونی امریکا علیه ملت ایران تشدید شده است. روحانی با بیان اینکه برای نجات از این ویروس عالمگیر راهی جز همکاری همه کشورها وجود ندارد، اظهارداشت: با تشدید تحریمهای ظالمانه و ضد بشری امریکا علیه ایران امروز حتی در زمینه تجهیزات پزشکی و تأمین مواد غذایی نیز با مشکلات زیادی مواجه هستیم.
وی با تأکید بر ضرورت تداوم تلاشها برای کاهش تنش در منطقه و جهان افزود: متأسف هستیم که در هفتههای اخیر شاهد ایجاد تنش از سوی امریکا در عراق و منطقه خلیج فارس بودهایم و این درحالی است که همواره آغاز تنشها در منطقه از طرف امریکا بوده است. او در واکنش به ادعای امریکاییها مبنی بر آمادگی برای کمک به ایران در مقابله با ویروس کرونا، تأکید کرد: اگر امریکاییها در این شرایط کرونا صادق هستند و میخواهند اقدامی انجام دهند، تنها راه این است که به تحریم های غیرقانونی ایران پایان دهند. «آبه شینزو» نیز در این گفت و گو بر ضرورت همکاری و تلاش همه کشورها برای عبور از مرحله سخت شیوع ویروس کرونا و بحران اقتصادی جهانی ناشی از آن را مورد تأکید قرار داد و از ایران به عنوان یک کشور مهم و تأثیر گذار که نقش مهمی در برقراری صلح و آرامش در منطقه ایفا میکند نام برد. او افزایش تحریم های امریکا علیه ایران در شرایط سخت شیوع ویروس کرونا را نادرست خواند و افزود: در این شرایط اقدامات انساندوستانه باید در دستور کار همه کشورها باشد.
بهگزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در مراسم بزرگداشت مقام معلم با بیان اینکه ریشه سعادتمندی هر کشوری به آموزش برمیگردد، گفت: فضای کرونایی فعلی که بهوجود آمده است که الان از طریق صداوسیما و فضای مجازی کار آموزش دنبال میشود نیز تجربه جدیدی است.
وی با تأکید بر اینکه در دوران استثنایی کرونا قرار داریم، گفت: در شرایطی قرار گرفتیم که در تاریخ انسانی ماندگار شد و از این پس خواهند گفت که در کرونا چه بر سر انسان آمد و پساکرونا چه شد.
روحانی با اشاره به اینکه مردم ما در این دوران فشار تحریم را هم تجربه کردند، تأکید کرد: در دوران فشار کرونا شرایط اخلاقی مردم ما و تابآوری آنان بینظیر بود و این را هم در تاریخ میتوان نوشت.
وی ادامه داد: مردم ما با فرهنگ بلندشان بخوبی صدای ما را شنیدند و رعایت کردند در حالی که در برخی کشورها دولتها وادار به استفاده از سلاح و نیروی نظامی شدند.
روحانی با بیان اینکه ما سه هفته در دوران اوج شیوع کرونا بودیم، تصریح کرد: راه طولانی برای گذشتن از اوج پیش رو داریم اما به سمت آن حرکت کردهایم و داریم در این مسیر راه میرویم اما تا زمانی که به یک واکسن نرسیم نمیتوان با قطعیت سخن گفت.
رئیس جمهوری با تشکر از مراعات مردم و توجه به پروتکلهای بهداشتی و نیز با قدردانی از کادر پزشکی کشور، افزود: ساختن کیت تشخیص و کیت پادتن را انجام دادیم، امروز به شرایطی رسیدیم که کیت پادتن را میتوانیم صادر کنیم و حتی ماسک n۹۵ را هم گفتند که میتوانیم صادر کنیم. در کنارش از ابتدا توان صادرات مواد ضدعفونیکننده را داشتیم.
وی با بیان اینکه اگر ارتباط فضای مجازی و آموزش معلم و شاگرد نبود بسیار به خانوادهها و کودکان سخت میگذشت، گفت: دو ماه و نیم است که هم بچهها نمیتوانند تفریح مورد نیاز و سفر داشته باشند وحتی نمیتوانند مدرسه باشند، اما معلمان ما حتی قبل از شکلگیری «شاد» هم با شاگردان خود ارتباط داشتند و از طریق فضای مجازی و رسانه ملی هم در حال حاضر کار خوب و بزرگی در این زمینه انجام شد و باید هم از معلمان بهدلیل بار بزرگی که همیشه و بویژه الان بر دوش دارند و نیز رسانه ملی تشکر کنیم.
رئیس جمهوری با اشاره به اینکه امیدواریم در مناطق سفید بزودی بتوانیم مدارس را باز کنیم، اظهار کرد: سامانه شاد که الان وجود دارد امیدوارم که کارش مورد توجه قرار گیرد و به مسئولان فضای مجازی و مرکز فتا دستور دادیم که هم امنیت این شبکه تأمین و هم نواقص آن برطرف شود. ضمن اینکه باید معلمان هم بگویند که کار این شبکه چطور بوده است.وی افزود: اصلاً وقتی که مدارس هم باز شود باز ما به داشتن این سامانه نیازمند هستیم و ممکن است از آن برای پیامهایی که آموزش و پرورش میخواهد ارائه دهد استفاده شود. پس به غیر از حفظ این سامانه و اصلاح و تکمیل آن ممکن است روزی به این نتیجه برسیم که بخشی از تحصیل را میتوان به این شکل ادامه داد و این در تغییر شکل کار آموزش ما تأثیر میگذارد.روحانی تأکید کرد: ممکن است به این نتیجه برسیم که سه روز در هفته یا یک روز در هفته بیشتر لازم نیست که دانشآموزان به مدرسه بروند. البته برای قضاوت در این زمینه زود است اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم. رئیس جمهوری با تأکید بر جایگاه اخلاق در امر آموزش ادامه داد: اولین وظیفه بر دوش معلمان بار ترتیب و اخلاق دانشآموزان است. همچنین زبان فارسی نیز بسیار مهم است که آن را خوب یاد بگیریم که وسیله ارتباط ما با فرهنگ، گذشته و تاریخ و کتب ماست و نحوه سخن گفتن و نوشتن را نیز تحت تأثیر میگذارد. خیلی از افراد بهدلیل اینکه نمیتوانند بخوبی بنویسند و از حق خود دفاع کنند نمیتوانند بهحق خود برسند. البته منظورم لزوماً در دادگاه نیست این حرف بهطور کلی مطرح است.
وی افزود: به نظر میرسد یک زبان خارجی و یادگیری آن بسیار لازم است و شاید در دوره دبستان آغاز آموزش آن بهتر است که حالا الان در راهنمایی انجام میشود که باید در زمینه بهتر بودن زمان آغاز آموزش آن متخصصان صحبت کنند.رئیس جمهوری گفت: باید اینطور باشد که وقتی کسی دوران آموزش را در مدارس تمام میکند بتواند به یک یا دو زبان دیگر براحتی و در حد رفع نیازها صحبت کند. همچنین داشتن یک تخصص در پایان این دوره و فراگیری زبان مجازی هم بسیار لازم است.
تأکید روحانی بر ضرورت فراهم آمدن سهولت کافی برای دارندگان سهام
رئیس جمهوری در یکصد و سی و چهارمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت بر اجرای سیاست تشویق صادرات و همچنین ضرورت بازگشت ارزهای صادراتی به چرخه اقتصاد کشور و استفاده از آن برای تأمین نیازهای وارداتی و تولیدی تأکید کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، در این جلسه روحانی پس از ارائه گزارش وزیر اقتصاد و دارایی از اقدامات انجام شده برای آزادسازی سهام عدالت، بر ضرورت فراهم آمدن سهولت کافی برای دارندگان سهام جهت استفاده از دارایی سهام خود در جهت قابلیت مبادله سهام تأکید کرد و تشویق شرکتهای سرمایهگذاری استانی به حضور در بازار بورس را خواستار شد. در جلسه روز گذشته علاوه بر گزارش رئیس کل بانک مرکزی از منابع و مصارف ارزی کشور و تأمین ارز کالاهای اساسی و ضروری تولید کشور در سال جاری، وضعیت بازار بورس و عرضه سهامهای مربوط به شرکتهای دولتی به بخش عمومی مورد بررسی قرار گرفت.
برش
در گفت و گوی رئیس جمهوری ایران و نخست وزیر ژاپن مطرح شد؛
تداوم همکاریهای دو کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان
رئیس جمهوری ایران و نخست وزیر ژاپن روز سه شنبه در گفت و گویی تلفنی با اشاره به ضرورت همکاری همه کشورهای جهان برای مقابله با ویروس کرونا، بر ضرورت همکاریهای دو کشور در این زمینه و همچنین انتقال و اشتراک تجربیات به یکدیگر تأکید کردند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دو طرف در این تماس تلفنی، توسعه و تعمیق روابط دو جانبه را مورد تاکید قرار داده و ابراز امیدواری کردند با اجرایی شدن توافقات قبلی شاهد گسترش روابط و همکاریها بویژه در زمینه اقتصادی و تجاری باشند. حسن روحانی در این تماس تلفنی با قدردانی از دولت ژاپن بخاطر کمک دوستانهاش به ایران در مقابله با ویروس کرونا، گفت: متأسفانه در شرایط سخت مبارزه با کرونا و همچنین تبعات بسیار سخت اقتصادی آن، تحریمهای غیرقانونی امریکا علیه ملت ایران تشدید شده است. روحانی با بیان اینکه برای نجات از این ویروس عالمگیر راهی جز همکاری همه کشورها وجود ندارد، اظهارداشت: با تشدید تحریمهای ظالمانه و ضد بشری امریکا علیه ایران امروز حتی در زمینه تجهیزات پزشکی و تأمین مواد غذایی نیز با مشکلات زیادی مواجه هستیم.
وی با تأکید بر ضرورت تداوم تلاشها برای کاهش تنش در منطقه و جهان افزود: متأسف هستیم که در هفتههای اخیر شاهد ایجاد تنش از سوی امریکا در عراق و منطقه خلیج فارس بودهایم و این درحالی است که همواره آغاز تنشها در منطقه از طرف امریکا بوده است. او در واکنش به ادعای امریکاییها مبنی بر آمادگی برای کمک به ایران در مقابله با ویروس کرونا، تأکید کرد: اگر امریکاییها در این شرایط کرونا صادق هستند و میخواهند اقدامی انجام دهند، تنها راه این است که به تحریم های غیرقانونی ایران پایان دهند. «آبه شینزو» نیز در این گفت و گو بر ضرورت همکاری و تلاش همه کشورها برای عبور از مرحله سخت شیوع ویروس کرونا و بحران اقتصادی جهانی ناشی از آن را مورد تأکید قرار داد و از ایران به عنوان یک کشور مهم و تأثیر گذار که نقش مهمی در برقراری صلح و آرامش در منطقه ایفا میکند نام برد. او افزایش تحریم های امریکا علیه ایران در شرایط سخت شیوع ویروس کرونا را نادرست خواند و افزود: در این شرایط اقدامات انساندوستانه باید در دستور کار همه کشورها باشد.
علیرضا داوودنژاد در آستانه 67 سالگی از دغدغه این روزهایش میگوید
از تحسین اقدام حاتمیکیا تا آرزویی برای اصغر فرهادی
نرگس عاشوری
خبرنگار
امروز 17 اردیبهشت ماه علیرضا داوودنژاد سازنده فیلمهای اجتماعی جریانساز همچون «نیاز»، «مصائب شیرین» و «بچههای بد» 67 ساله میشود؛ فیلمسازی که همواره دغدغه مسائل صنفی سینما را داشته و روزآمد کردن پخش و نمایش برای برون رفت سینما از ناامنی، مؤلفههای اصلی و تکرارشونده در صحبتهایش بوده است. دغدغهای که این روزها و در ایام تعطیلی سینماها حالا به شکل جدیتری برای دیگر اهالی سینما مطرح شده و همچنان مشغله اصلی ذهنی اوست.
امنیت و گسترش بازار عرضه VOD پاسخ او به سؤال ما درباره دغدغه جدی این روزهایش است: «اصلیترین مسأله سینما همچنان برای من و همکارانم همین مسأله است. سالها از نبود فضای آنلاین برای سینمای ایران گفتیم، از ناامن بودن این فضا اظهارنگرانی کردیم و درخواست حمایت و پشتیبانی برای گسترش این فضا را داشتیم حالا کرونا با تعطیلی سالنهای نمایش، سینمای ایران را بهسمت بازار آنلاین هدایت کرده است.»
او این اتفاق را فرصتی مناسب برای کم کردن بار ترافیکی فیلمهای پشت خط اکران میداند و البته بر ملزومات و مقدمات آن تأکید دارد: «باید اینترنت پر سرعت و کم هزینه در اختیار همگان قرار بگیرد و در عین حال فضای معرفی و تبلیغات اثرگذار در محیطهای شهری، مطبوعات، شبکههای تلویزیونی و شبکههای مجازی شکل بگیرد و از همه مهمتر اینکه امنیت فیلمها تضمین شود تا فیلمها سر از بازار قاچاق و سایتهای غیرقانونی درنیاورند.»
تحسین پیشقدمی حاتمیکیا
علیرضا داوودنژاد با ستودن اقدام سازندگان فیلم «خروج» برای پیشتازی در این مسیر و نمایش آنلاین این فیلم میگوید: «حاتمیکیا و فیلمش در این مورد استثنا هستند چون هیچکس حاضر نبود در چنین شرایطی فیلمی گرانقیمت و تازه را وارد این بازار کند؛ در شرایطی که نه ظرفیت مخاطب معلوم بود و نه ایمنی آن و نه تبلیغات درست و حسابی وجود داشت، حاتمیکیا خطر کرد و وارد این فضای نمایش شد. اگرچه با تهدید بازار سیاه هم مواجه شد اما در نهایت نشان داد که این ظرفیت نمایش برای سینمای ایران بیشاز هر زمان دیگری مهیاست.»
او همچنین از فیلم «طلا» پرویز شهبازی بهعنوان دومین فیلم داوطلب اکران در این فضا یاد میکند و معتقد است فروش قابل قبول این فیلم و برخورد قاطع و سریع با متخلفان و سایتهایی که فیلم را سرقت کردند میتواند دیگر فیلمسازان را برای حضور در این فضا دلگرم کند.
دوران طلایی تولید و نمایش پساکرونا
با گذشت سه هفته از اکران اینترنتی فیلم «خروج» سرانجام از شامگاه روز شنبه 14 اردیبهشت ماه، تلویزیون از موضعاش نسبت به عدم تبلیغ تیزر فیلمهای عرضه شده در سامانه VOD کوتاه آمد و تیزر فیلم «خروج» در کنداکتور آگهیهای بازرگانی سیما قرار گرفت. داوودنژاد اظهار امیدواری میکند که این اقدام به معنای تغییر رویکرد سازمان صداوسیما نسبت به اکران اینترنتی باشد و مختص «خروج» نبوده و فیلم «طلا» و دیگر آثار هم از این امکان تبلیغاتی بهرهمند شوند: «فضای تبلیغاتی اثرگذارترین مؤلفه در جذب مخاطب است. طبق آمار سریالهای شبکه نمایش خانگی حدود 30 میلیون مخاطب دارند اگر با تبلیغات مناسب یک سوم این میزان مخاطب جذب فیلمهای سینمای آنلاین شوند_با شرط مهیا بودن دسترستی همگانی به اینترنت پرسرعت و کم هزینه_ شاهد تحول و جهش حیرتانگیزی خواهیم بود. تولید و توزیع و نمایش فیلمهای ایرانی در پساکرونا وارد دوران طلایی خواهد شد. آمار تولیدات سینمایی افزایش خواهد یافت و سالنهای نمایش حق انتخاب بیشتری از تولیدات سینمایی خواهند داشت. اگر چوب لای چرخ فعالیت بازار آنلاین نگذارند بازاری قابل اتکا برای سینما شکل خواهد گرفت و چه بسا بازار سالنهای نمایش ضمن دستیابی به رونق بیشتر در حاشیه بازار VOD قرار بگیرند.»
تأثیر کرونا بر تغییر مسیر فیلمسازی
از علیرضا داوودنژاد درباره تصمیماش برای نمایش «مصائب شیرین 2» سؤال میکنیم و او حق تصمیمگیری درباره اکران آنلاین این فیلم را برای شرکایش در این فیلم محفوظ میداند: «تصمیم گیرنده فقط من نیستم آقای سرتیپی و بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان شرکای من در این فیلم تصمیم گیرنده هستند. در صورت اقدام برای اکران آنلاین امیدوارم فیلم در شرایطی اکران شود که اینترنت پرسرعت و کمهزینه در اختیار مخاطب باشد، سایتهای غیرقانونی امکان سرقت نداشته باشند و تبلیغات مناسب هم پشتوانه حمایتی نمایش فیلم باشد.»
او در پاسخ به سؤالی درباره برنامه آیندهاش برای فیلمسازی معتقد است که کرونا مسیر تازهای در انتخاب فیلمسازان ایجاد خواهد کرد که او هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود: «تغییر شرایط نمایش و بازار سینما بر شرایط تولید هم تأثیر میگذارد؛ هم در انتخاب موضوع، هم در ترکیب عوامل سازنده و هم در اجرا و ساخت و پرداخت سینمایی. بازار سینما، بازاری خواهد بود که به مردم نزدیکتر است و سفارش و حمایتش را از مخاطبان گسترده به دست میآورد. ممکن است مسیرهای جدید و تازهای ایجاد شود که همه اینها روی انتخابهای من و بقیه فیلمسازان اثر میگذارد.»
تولدی تازه با عبرتی گرهگشا از کرونا
علیرضا داوودنژاد فارغ از دغدغههای صنفی و سینماییاش، روزهای قرنطینه را به مطالعه کتاب و دیدن سریالهایی میگذراند که در سالهای اخیر نقل محافل شدهاند اما او فرصت تماشایشان را نداشته است: «این روزها کتاب «زبان اصالت» اثر «تئودور آدرنو» را میخوانم و فرصتی فراهم شده تا سریالهای مطرحی چون «بازی تاج و تخت»، «بریکینگ بد» و «نارکوها» را ببینم.»
آرزوی او در آستانه سالروز تولدش، پس از آرزوی سلامتی برای ابنای بشر و مردم ایران و خانوادهاش و توفیق در کسب و کار، آموختن عبرتی گرهگشا از شیوع کروناست: «کرونا باعث شد گرایش به تواضع در مقابل جهان هستی شکل بگیرد و غروری که جهان صنعتی پیدا کرده بود قدری تخفیف یابد. شاید این درس عبرت روی آینده تأثیر بگذارد. آرزویم این است که روی آینده بشر تأثیر بگذارد.»
برش
فرهادی فیلم بسازد و من هم ببینمش
این فیلمساز شناخته شده اجتماعی در حالی امروز پا به 67 سالگی میگذارد که دیگر فیلمساز اجتماعی جریانساز، اصغر فرهادی سازنده فیلمهای موفقی همچون «درباره الی»، «جدایی نادر از سیمین»، «فروشنده» و... هم در همین روز متولد شده و 48 سالگی را پشت سر خواهد گذاشت. بخش پایانی صحبتهای علیرضا داوودنژاد آرزویی برای اصغر فرهادی است: «او فیلمساز کمنظیری است. امیدوارم سالیان سال زنده و سالم و سرحال باشد و برای سینمای ایران و سینمای دنیا کار کند و من هم فرصت داشته باشم فیلمهایی را که او میسازد ببینم.»
صاحبنظران سیاست خارجی در گفتوگو با «ایران» بررسی کردند
«پساکرونا» فرصت تحریم شکنی
همراه با یادداشت هایی از امیرحسین طاهری ، علی ماجدی ، افشار سلیمانی و جعفر حق پناه
- در گفت و گوی تلفنی مطرح شد؛ تأکید روحانی و آبه شینزو بر کاهش تنشها در جهان
2و3
در جلسه ستاد اقتصادی دولت تصمیم گیری شد
دستورات مهم درباره سهام عدالت و بورس
کد بورسی به طور مجازی صادر خواهد شد
2 و 8
«ایران» از مشکلات رانندگان تاکسی در روزهای کرونایی گزارش میدهد
میخ کرونا زیر چرخ تاکسیها
حمیده امینی فرد
خبرنگار
صدای «آزادی»، «آزادی» گفتنش یک لحظه هم قطع نمیشود، ساعت از 12 ظهر گذشته، اما دخلش به 5 هزار تومان هم نرسیده. 7 ساعت قبل، راهش را از میدان آزادی به ابتدای میدان ونک کج کرده تا بلکه در این کسادی بازار مسافر، خارج از محدوده مرکزی شهر، چند نفر را سوار کند. هر از گاهی ماسک کهنه چرک آلودش را از روی بینیاش به زیر چانهاش هل میدهد و کمی بعدتر با همان صدای گرفته، داد زدنهایش را از نو سر میگیرد، کافیست از دور یک نفر عابر، ناخواسته مسیرش را به سمت او تغییر دهد، دستکشهای لاتکس زهوار در رفتهاش را با نوک انگشتانش محکم میکند و طوری که بهنظر برسد حواسش به بهداشت سر و صورتش جمع است، تا نزدیکیهای مسافرنشان کرده، قدم زنان سوت میزند. اما همین که مسافر مسیرش را به سمت یک پژوی 206 خاکستری رنگ تغییر میدهد و از روی تلفن همراهش، پلاک تاکسی اینترنتی را چک میکند، دادش بلند میشود و طوری که همه بشنوند، شروع میکند به بد و بیراه گفتن! آنقدر عصبانی و کلافه میشود که حتی صدای دور و برش را که میپرسند: «آزادی؟» نمیشنود. خودش میگوید از اواسط بهمن کارش همین شده، یکماه که مردم در خانههایشان کز کرده بودند و حالا هم که چند وقتی است سرو کله مسافران پیدا شده، کسی گوشش به مشکلات آنها بدهکار نیست! مسافران ترجیح میدهند با نرخهای پایین، بیحرف پیش، عقب تاکسی بنشینند و ترس سوار شدن حتی یک نفر دیگر را هم بهجان نخرند، کافیست درخواستشان را اینترنتی ثبت کنند و بعد با چند هزار تومان ناقابل به مقصدشان برسند. نه رانندهای برایشان ناز میکند و نه قرار است دلهره کم و زیاد شدن کرایهها را تحمل کنند. ساعتهای پیک که گذشت، بهشت مسافران تازه رخ نشان میدهد. کرایهای که قبل از کرونا، به 40 هزار تومان رسیده بود، حالا به 12 هزار تومان کاهش یافته، رانندهها برای سوار کردن مسافران سرو دست میشکنند، اما وضعیت رانندههای تاکسیهای خطی و گردشی فرق میکند. خطیها که نمیتوانند خطشان را ترک کنند و گردشیها هم برایشان نمیصرفد با این نرخها، مسافری را از شرق به غرب برسانند. اینها را کسی میگوید که از سال 86 با یک پرایدی که حالا 13 ساله شده، همچنان مسافرکشی میکند. از ساعت 6 صبح تا ساعت یک بعدازظهر فقط یک مسافر دربستی به تورش افتاده، از میدان سپاه تا شهرک غرب، 20 هزار تومان دستش را گرفته و قسم میخورد که تا الان هیچ درآمد دیگری نداشته است. نه اینکه کمکاری کرده باشد که هیچ مسافری این دور و برها پر نمیزند، برای پنجمین بار میدان هفت تیر را دور میزند تا بلکه یک نفر مسیرش به سمت سیدخندان بیفتد، اما هربار تا آمده روی ترمز بزند، یک پلاک شهرستان، جلویش پیچیده و بعد هم مسافر را روی هوا قاپیده است. «معتمدی» دل پری از پلاک شخصیها دارد. میگوید در این مدت حتی یک 100تومانی هم روی کرایهها نکشیده نه اینکه نخواهد، بازرس تاکسیرانی بفهمد، کارشان ساخته است. برایش فرقی نمیکند، مسافر داشته باشی یا نه! کنار خیابان جلوی چشم مسافرانت جوری سؤال و جوابت میکند که دیگر روی سر بلند کردن پیدا نمیکنی. مسافرانت ازسه نفر به چهار نفر برسند که دیگر حسابت با کرامالکاتبین است. میگویند فاصله اجتماعی را رعایت کنید، ماهم اطاعت کردهایم، اما این ضرر چرا باید از جیب من راننده پرداخت شود؟ مسافران همیشه گلایه میکنند که تاکسیها قیمت را بالا بردهاند یا پنهانی 4 مسافر میزنند، اما این کار مسافربرهای شخصی و پلاکهای شهرستان است. هرکس یک آپ وصل کرده و وسط خیابان مسافر جابهجا میکند، نه جریمهاش میکنند و نه کسی حریفش میشود، اما تخلفاتشان پای ما تاکسیها نوشته میشود.
روزی 15 هزار تومان خرج خرید ماسک و دستکش
ما روزانه حدود 15 هزار تومان هم خرج خرید ماسک و دستکش و ژلهای بهداشتی میکنیم. سازمان شاید در چند مرحله آنهم به تعداد کمتر از 500 نفر، وسایل بهداشتی داده است.حالا ببینید با وجود 80 هزار راننده چه عددی میشود؟
این حرفها را آقای خسروی میزند، راننده کارکشته خیابانهای تهران!: «به جرأت درآمدمان 80 درصد کاهش یافته، کار ما عملاً خوابیده، قبل از کرونا روزانه میانگین 180 هزار تومان درآمد داشتم، حالا زور بزند به 30-40 هزار تومان میرسد. خیلی از مسافتها را خالی طی میکنم. یک آپ نصب کردهام، از صبح که روشن کردهام، فقط یک سرویس آنهم 26 هزار تومن به تورم خورده است، خب 16 و نیم درصد را که باید بهعنوان کمیسیون به شرکت بدهم، ببینید برایم با این هزینه بنزین و استهلاک چه میماند. یک سرویس که کلاً 7 هزار تومان بود که حساب کردم 4تومان برایم میماند، از خیرش گذشتم. همین پریشب با 40هزار تومان از پرند مسافر زدم برای تهران، برای سرویس برگشت، یک ساعت معطل ماندم. در نهایت هم خالی به خانه برگشتم. بعضیها فکر میکنند مسافر کم شده، اما من میگویم، تاکسی زیاد شده! ساعتهای غیر پیک که نرخها فاجعه است، 12 هزار تومان از غرب تهران تا شرق. آیا با این نرخ بنزین به صرفه است؟»
حرفهای او شبیه گلایههای خانم پیرمرادی است. ساعتها میشود که برای یک مسافر دربستی، تقاطع خیابان سمیه- طالقانی داخل ماشین نشسته، میگوید کرایهها تازه از اول خرداد زیاد میشود، اما در همین مدت همه کالاها تا 40 درصد افزایش قیمت داشته:«خود من هفته پیش برای ویزیت دکتر 40 هزار تومان دادم، این هفته که به اجبار مراجعه کردم، از من 50 هزار تومان گرفت، میگفتند تعرفهها بالا رفته، خب من راننده تاکسی خونم از بقیه رنگینتر است؟! مگر چند نفر از ما شغل دوم داریم یا حقوق بازنشستگی میگیریم. در این مدت حتی یک بسته کمک معیشتی هم به ما ندادند. میگفتند به رانندههایی که کرونا گرفتهاند، یکسری بسته تعلق گرفته که از آن هم خبر ندارم. امیدمان به همین بیمه بیکاری بود که قولش را داده بودند، شهردار چند وقت پیش نامهای به دولت زد، قرار بود همه رانندهها وجهی را به خاطر از کار افتادگی دریافت کنند، فعلاً که خبری نیست. ظاهراً تأمین اجتماعی میگوید شامل افرادی که بیمه هستند، میشود. مگر چند نفر ما توانایی بیمه کردن خودمان را داریم. دولت چند سالی میشود که رانندهها را بیمه نمیکند.یکسریها که از قدیم بیمه کرده بودند ماهی 280هزار تومان میدهند، بقیه هم ماهانه 620 هزار تومان!» آقای صمدی هم میگوید در این شرایط چند روزی از خجالت زن و بچهاش به خانه نرفته، دو فرزند دانشجو دارد و مستأجر پدرش است. ماهانه باید یک و نیم میلیون تومان قسط خودرواش را بدهد، 3 ماه است که اقساطش عقب افتاده. وام را بهعنوان «وام اشتغال به کار» گرفته، حالا که کار نیست تکلیفش چه میشود؟
او هم دل پری از بیمه رانندهها دارد. میگوید از اواسط بهمن تقریباً تعداد مسافرانش ته کشیده. حالا درآمدش روزی به 20هزار تومان هم نمیرسد. درآمد دیگری هم ندارد. همکارانش هم در پرداخت اقساط نوسازی تاکسیها ماندهاند، حالا قیمت یک پژو پارس به 170 میلیون تومان رسیده و برای آنها 90 میلیون تومان آب خورده است که جز 20 میلیون تومان نقد، مابقی را با کارمزد 16 درصد پرداخت میکنند. اکثر آنها با همین یک میلیون تومان و پول یارانهها زندگیشان را میگذرانند، هزینه نگهداشت ماشین و قطعات خودرو امانشان را بریده، لوازم جلوبندی پراید که قبل از عید 100 هزار تومان بوده، حالا به 200 هزار تومان رسیده و هر روز هم بیشتر میشود. او هم از دست رانندههای شهرستانی کلافه است. پلیس ابلاغیه داده که نباید مسافرکشی کنند، اما مگر کسی میتواند جلوی آنها را بگیرد، برای خودشان در هر گوشهای از تهران پاتوق درست کردهاند و شبها در همان ماشین میخوابند. مثلاً یکی از قومیتها در میدان امام حسین و سمت پیروزی بیشتر دیده میشوند. خیلی از مسافران هم حالا با خودروی شخصی به سرکار میروند که همین باعث شده ترافیک باشد، اما مسافر نه! یعنی درآمد نیست اما هزینه استهلاک و تردد بیشتر شده.»
حذف سرویسهای ثابت
خانم شکرایی، 10 سال است که طول و عرض خیابانهای تهران را متر میکند. قبل از کرونا، چند سرویس مدرسه میبرده، اما از اول اسفند ماه کار و کاسبیاش حسابی خوابیده، مدرسهها که تعطیل شد، پیمانکارها هم عقب کشیدند، قرار بود حقوق اسفند ماه را پرداخت کنند، اما به جز تعدادی که فقط 50 درصد حقوقها را دادند، مابقی به بهانه مشکلات مالی از پرداخت حقوقها سرباز زدند! این حال و روز آن تعداد از رانندههایی که قبل از کرونا سرویسهای ثابت دانشگاه یا استخر و غیره داشتند هم هست. منبع درآمد آنها کاملاً قطع شده، اما کسی برایشان فکری نکرده است. برخی رانندهها از پیمانکارها شکایت کردهاند، اما هنوز به نتیجهای نرسیدهاند. دلشان از سازمان تاکسیرانی پر است:«پیمانکار 2 درصد از هزینه سرویس مدرسه را به تاکسیرانی میدهد، هفته پیش با یکی از پیمانکاران جلسه داشتیم که 5-6 سرویس مدرسه را مدیریت میکرد، خودش قسم میخورد که از این 2 درصد، رقم سنگینی به سازمان پرداخت کرده، شما ببینید چه حجم پولی رد و بدل میشود، اما حالا که باید از ما حمایت کنند، همه سکوت کردهاند. درحالیکه اکثر زنان راننده تاکسی سرپرست خانوار هستند و درآمد جایگزین ندارند و همین حالا هم با پول یارانه و همان یک میلیون تومان سر کردهاند، هنوز هم که معلوم نیست این سرویسها کی کارشان را از سر میگیرند. ما التماس میکنیم تا با ما جلسه بگذارند اما میگویند به خاطر کرونا فعلاً نمیشود.»
از زمانیکه اجرای طرحهای ترافیکی متوقف شده، حال و روز رانندههای تاکسی هم فرق کرده است. خودشان میگویند برایشان نمیصرفد وارد محدوده مرکزی شوند، ترافیک وحشتناک و خیابانهایی که مملو از رانندههای شخصی و خودروهای پلاک شهرستان است. طرح فاصلهگذاری اجتماعی اگر برای رانندههای تاکسی آب نداشت، لااقل برای مسافربرهای شخصیها نان داشت!
خبرنگار
صدای «آزادی»، «آزادی» گفتنش یک لحظه هم قطع نمیشود، ساعت از 12 ظهر گذشته، اما دخلش به 5 هزار تومان هم نرسیده. 7 ساعت قبل، راهش را از میدان آزادی به ابتدای میدان ونک کج کرده تا بلکه در این کسادی بازار مسافر، خارج از محدوده مرکزی شهر، چند نفر را سوار کند. هر از گاهی ماسک کهنه چرک آلودش را از روی بینیاش به زیر چانهاش هل میدهد و کمی بعدتر با همان صدای گرفته، داد زدنهایش را از نو سر میگیرد، کافیست از دور یک نفر عابر، ناخواسته مسیرش را به سمت او تغییر دهد، دستکشهای لاتکس زهوار در رفتهاش را با نوک انگشتانش محکم میکند و طوری که بهنظر برسد حواسش به بهداشت سر و صورتش جمع است، تا نزدیکیهای مسافرنشان کرده، قدم زنان سوت میزند. اما همین که مسافر مسیرش را به سمت یک پژوی 206 خاکستری رنگ تغییر میدهد و از روی تلفن همراهش، پلاک تاکسی اینترنتی را چک میکند، دادش بلند میشود و طوری که همه بشنوند، شروع میکند به بد و بیراه گفتن! آنقدر عصبانی و کلافه میشود که حتی صدای دور و برش را که میپرسند: «آزادی؟» نمیشنود. خودش میگوید از اواسط بهمن کارش همین شده، یکماه که مردم در خانههایشان کز کرده بودند و حالا هم که چند وقتی است سرو کله مسافران پیدا شده، کسی گوشش به مشکلات آنها بدهکار نیست! مسافران ترجیح میدهند با نرخهای پایین، بیحرف پیش، عقب تاکسی بنشینند و ترس سوار شدن حتی یک نفر دیگر را هم بهجان نخرند، کافیست درخواستشان را اینترنتی ثبت کنند و بعد با چند هزار تومان ناقابل به مقصدشان برسند. نه رانندهای برایشان ناز میکند و نه قرار است دلهره کم و زیاد شدن کرایهها را تحمل کنند. ساعتهای پیک که گذشت، بهشت مسافران تازه رخ نشان میدهد. کرایهای که قبل از کرونا، به 40 هزار تومان رسیده بود، حالا به 12 هزار تومان کاهش یافته، رانندهها برای سوار کردن مسافران سرو دست میشکنند، اما وضعیت رانندههای تاکسیهای خطی و گردشی فرق میکند. خطیها که نمیتوانند خطشان را ترک کنند و گردشیها هم برایشان نمیصرفد با این نرخها، مسافری را از شرق به غرب برسانند. اینها را کسی میگوید که از سال 86 با یک پرایدی که حالا 13 ساله شده، همچنان مسافرکشی میکند. از ساعت 6 صبح تا ساعت یک بعدازظهر فقط یک مسافر دربستی به تورش افتاده، از میدان سپاه تا شهرک غرب، 20 هزار تومان دستش را گرفته و قسم میخورد که تا الان هیچ درآمد دیگری نداشته است. نه اینکه کمکاری کرده باشد که هیچ مسافری این دور و برها پر نمیزند، برای پنجمین بار میدان هفت تیر را دور میزند تا بلکه یک نفر مسیرش به سمت سیدخندان بیفتد، اما هربار تا آمده روی ترمز بزند، یک پلاک شهرستان، جلویش پیچیده و بعد هم مسافر را روی هوا قاپیده است. «معتمدی» دل پری از پلاک شخصیها دارد. میگوید در این مدت حتی یک 100تومانی هم روی کرایهها نکشیده نه اینکه نخواهد، بازرس تاکسیرانی بفهمد، کارشان ساخته است. برایش فرقی نمیکند، مسافر داشته باشی یا نه! کنار خیابان جلوی چشم مسافرانت جوری سؤال و جوابت میکند که دیگر روی سر بلند کردن پیدا نمیکنی. مسافرانت ازسه نفر به چهار نفر برسند که دیگر حسابت با کرامالکاتبین است. میگویند فاصله اجتماعی را رعایت کنید، ماهم اطاعت کردهایم، اما این ضرر چرا باید از جیب من راننده پرداخت شود؟ مسافران همیشه گلایه میکنند که تاکسیها قیمت را بالا بردهاند یا پنهانی 4 مسافر میزنند، اما این کار مسافربرهای شخصی و پلاکهای شهرستان است. هرکس یک آپ وصل کرده و وسط خیابان مسافر جابهجا میکند، نه جریمهاش میکنند و نه کسی حریفش میشود، اما تخلفاتشان پای ما تاکسیها نوشته میشود.
روزی 15 هزار تومان خرج خرید ماسک و دستکش
ما روزانه حدود 15 هزار تومان هم خرج خرید ماسک و دستکش و ژلهای بهداشتی میکنیم. سازمان شاید در چند مرحله آنهم به تعداد کمتر از 500 نفر، وسایل بهداشتی داده است.حالا ببینید با وجود 80 هزار راننده چه عددی میشود؟
این حرفها را آقای خسروی میزند، راننده کارکشته خیابانهای تهران!: «به جرأت درآمدمان 80 درصد کاهش یافته، کار ما عملاً خوابیده، قبل از کرونا روزانه میانگین 180 هزار تومان درآمد داشتم، حالا زور بزند به 30-40 هزار تومان میرسد. خیلی از مسافتها را خالی طی میکنم. یک آپ نصب کردهام، از صبح که روشن کردهام، فقط یک سرویس آنهم 26 هزار تومن به تورم خورده است، خب 16 و نیم درصد را که باید بهعنوان کمیسیون به شرکت بدهم، ببینید برایم با این هزینه بنزین و استهلاک چه میماند. یک سرویس که کلاً 7 هزار تومان بود که حساب کردم 4تومان برایم میماند، از خیرش گذشتم. همین پریشب با 40هزار تومان از پرند مسافر زدم برای تهران، برای سرویس برگشت، یک ساعت معطل ماندم. در نهایت هم خالی به خانه برگشتم. بعضیها فکر میکنند مسافر کم شده، اما من میگویم، تاکسی زیاد شده! ساعتهای غیر پیک که نرخها فاجعه است، 12 هزار تومان از غرب تهران تا شرق. آیا با این نرخ بنزین به صرفه است؟»
حرفهای او شبیه گلایههای خانم پیرمرادی است. ساعتها میشود که برای یک مسافر دربستی، تقاطع خیابان سمیه- طالقانی داخل ماشین نشسته، میگوید کرایهها تازه از اول خرداد زیاد میشود، اما در همین مدت همه کالاها تا 40 درصد افزایش قیمت داشته:«خود من هفته پیش برای ویزیت دکتر 40 هزار تومان دادم، این هفته که به اجبار مراجعه کردم، از من 50 هزار تومان گرفت، میگفتند تعرفهها بالا رفته، خب من راننده تاکسی خونم از بقیه رنگینتر است؟! مگر چند نفر از ما شغل دوم داریم یا حقوق بازنشستگی میگیریم. در این مدت حتی یک بسته کمک معیشتی هم به ما ندادند. میگفتند به رانندههایی که کرونا گرفتهاند، یکسری بسته تعلق گرفته که از آن هم خبر ندارم. امیدمان به همین بیمه بیکاری بود که قولش را داده بودند، شهردار چند وقت پیش نامهای به دولت زد، قرار بود همه رانندهها وجهی را به خاطر از کار افتادگی دریافت کنند، فعلاً که خبری نیست. ظاهراً تأمین اجتماعی میگوید شامل افرادی که بیمه هستند، میشود. مگر چند نفر ما توانایی بیمه کردن خودمان را داریم. دولت چند سالی میشود که رانندهها را بیمه نمیکند.یکسریها که از قدیم بیمه کرده بودند ماهی 280هزار تومان میدهند، بقیه هم ماهانه 620 هزار تومان!» آقای صمدی هم میگوید در این شرایط چند روزی از خجالت زن و بچهاش به خانه نرفته، دو فرزند دانشجو دارد و مستأجر پدرش است. ماهانه باید یک و نیم میلیون تومان قسط خودرواش را بدهد، 3 ماه است که اقساطش عقب افتاده. وام را بهعنوان «وام اشتغال به کار» گرفته، حالا که کار نیست تکلیفش چه میشود؟
او هم دل پری از بیمه رانندهها دارد. میگوید از اواسط بهمن تقریباً تعداد مسافرانش ته کشیده. حالا درآمدش روزی به 20هزار تومان هم نمیرسد. درآمد دیگری هم ندارد. همکارانش هم در پرداخت اقساط نوسازی تاکسیها ماندهاند، حالا قیمت یک پژو پارس به 170 میلیون تومان رسیده و برای آنها 90 میلیون تومان آب خورده است که جز 20 میلیون تومان نقد، مابقی را با کارمزد 16 درصد پرداخت میکنند. اکثر آنها با همین یک میلیون تومان و پول یارانهها زندگیشان را میگذرانند، هزینه نگهداشت ماشین و قطعات خودرو امانشان را بریده، لوازم جلوبندی پراید که قبل از عید 100 هزار تومان بوده، حالا به 200 هزار تومان رسیده و هر روز هم بیشتر میشود. او هم از دست رانندههای شهرستانی کلافه است. پلیس ابلاغیه داده که نباید مسافرکشی کنند، اما مگر کسی میتواند جلوی آنها را بگیرد، برای خودشان در هر گوشهای از تهران پاتوق درست کردهاند و شبها در همان ماشین میخوابند. مثلاً یکی از قومیتها در میدان امام حسین و سمت پیروزی بیشتر دیده میشوند. خیلی از مسافران هم حالا با خودروی شخصی به سرکار میروند که همین باعث شده ترافیک باشد، اما مسافر نه! یعنی درآمد نیست اما هزینه استهلاک و تردد بیشتر شده.»
حذف سرویسهای ثابت
خانم شکرایی، 10 سال است که طول و عرض خیابانهای تهران را متر میکند. قبل از کرونا، چند سرویس مدرسه میبرده، اما از اول اسفند ماه کار و کاسبیاش حسابی خوابیده، مدرسهها که تعطیل شد، پیمانکارها هم عقب کشیدند، قرار بود حقوق اسفند ماه را پرداخت کنند، اما به جز تعدادی که فقط 50 درصد حقوقها را دادند، مابقی به بهانه مشکلات مالی از پرداخت حقوقها سرباز زدند! این حال و روز آن تعداد از رانندههایی که قبل از کرونا سرویسهای ثابت دانشگاه یا استخر و غیره داشتند هم هست. منبع درآمد آنها کاملاً قطع شده، اما کسی برایشان فکری نکرده است. برخی رانندهها از پیمانکارها شکایت کردهاند، اما هنوز به نتیجهای نرسیدهاند. دلشان از سازمان تاکسیرانی پر است:«پیمانکار 2 درصد از هزینه سرویس مدرسه را به تاکسیرانی میدهد، هفته پیش با یکی از پیمانکاران جلسه داشتیم که 5-6 سرویس مدرسه را مدیریت میکرد، خودش قسم میخورد که از این 2 درصد، رقم سنگینی به سازمان پرداخت کرده، شما ببینید چه حجم پولی رد و بدل میشود، اما حالا که باید از ما حمایت کنند، همه سکوت کردهاند. درحالیکه اکثر زنان راننده تاکسی سرپرست خانوار هستند و درآمد جایگزین ندارند و همین حالا هم با پول یارانه و همان یک میلیون تومان سر کردهاند، هنوز هم که معلوم نیست این سرویسها کی کارشان را از سر میگیرند. ما التماس میکنیم تا با ما جلسه بگذارند اما میگویند به خاطر کرونا فعلاً نمیشود.»
از زمانیکه اجرای طرحهای ترافیکی متوقف شده، حال و روز رانندههای تاکسی هم فرق کرده است. خودشان میگویند برایشان نمیصرفد وارد محدوده مرکزی شوند، ترافیک وحشتناک و خیابانهایی که مملو از رانندههای شخصی و خودروهای پلاک شهرستان است. طرح فاصلهگذاری اجتماعی اگر برای رانندههای تاکسی آب نداشت، لااقل برای مسافربرهای شخصیها نان داشت!
113 سال حبس برای متهمان دو پرونده فساد
براساس سخنان سخنگوی قوهقضائیه7 نفر از متهمان پرونده بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان در مجموع محکوم به 444 ضربه شلاق شدند
گروه سیاسی/ بیست و پنجمین نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه دیروز با انبوهی از سؤالات خبرنگاران برگزار شد. غلامحسین اسماعیلی در ابتدای این نشست از مأموریت 500 هیأت در سراسر کشور برای بررسی زندانیان در حال مرخصی و در حبس گزارشی ارائه کرد و گفت: این هیأتها در ۱۵روز گذشته برای هر یک از زندانیان متناسب با نوع جرم و میزان تحمل مجازات و نحوه رفتار آنها در زمان تحمل حبس و در ایام مرخصی تصمیمات کارشناسی گرفتند و تکلیف آنها مشخص شده است. او همچنین گفت که ۱۱۴ هزار و ۱۹۳ نفر از زندانیان به مرخصی رفتند.
بهگزارش ایسنا، اسماعیلی در ادامه این نشست محکومیتهای متهمان دو پرونده بانک سرمایه و قاچاق را اعلام کرد که متهمان هر دو پرونده در مجموع 113 سال حبس گرفتهاند. 7 نفر از متهمان بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان که فقط بخشی از این پرونده هستند، در مجموع به تحمل 444 ضربه شلاق هم محکوم شدهاند.
اسماعیلی از صدور رأی محکومیت ۷ نفر دیگر از متهمان بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان که جزو هیأت مدیره بانک سرمایه بودند خبر داد و آرای صادره را به این شرح اعلام کرد: محمدرضا خانی مدیرعامل وقت بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور و پولی و ارزی بهصورت عمده به تحمل ۲۰ سال حبس و ۷۴ شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی به مبلغ ۶۴۰ هزار یورو و یاسر ضیایی شیرکلاهی قائم مقام وقت بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی و پولی و ارزی به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی و ضبط ۵۲ میلیارد ریال وجوه حاصلهای که برخلاف قانون کسب کرده بود، محکوم شدند. خیرالله بیرانوند مدیرعامل وقت بانک سرمایه، بهمن خادم و مهرداد باقری از اعضای هیأت مدیره بانک سرمایه و پرویز احمدی مدیرعامل دیگر بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به تحمل ۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی محکوم شدند.
علیرضا حیدرآبادیپور که در جلسه دادگاه حضور نداشت، غیابی به ۱۲ سال حبس تعزیری و محرومیت دائم از خدمات دولتی و جزای نقدی به میزان ۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون ریال محکوم شده است. این تنها بخشی از پرونده بانک سرمایه است. پیش از این تعدادی از متهمان به همراه حسین هدایتی، تعدادی از متهمان به همراه هادی رضوی و تعدادی هم به همراه جهانبانی محاکمه شدهاند. اسماعیلی در خصوص پرونده بانک سرمایه این خبر را هم اعلام کرد که اخیراً کیفرخواست پرونده آقای محمد امامی و ۲۰ نفر دیگر صادر و به دادگاه رفته و پرونده بیش از ۲۰ نفر دیگر هم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری 2 ارسال شده است.
صدور رأی ۱۱ نفر از متهمان قاچاق
سخنگوی قوه قضائیه به صدور رأی برای 11 نفر از متهمان در حوزه قاچاق هم اشاره کرد و گفت: در این پرونده عقیل مبارکی به جرم قاچاق عمده ارز به ۱۰ سال حبس تعزیری، مهران طیاری بهجرم مشارکت گسترده در قاچاق فرآوردههای نفتی بهصورت سازمان یافته که در یک مرحله ۱۳۴۵ تن و مرحله دیگر ۴۷۵ تن بود، به ۵ سال حبس تعزیری بابت یکی از این محمولهها و متضامناً به پرداخت حدود ۱۴۵ میلیارد جزای نقدی معادل ۴ برابر ارزش کالای قاچاق و در ارتباط با محموله بعدی نیز به ۵ سال حبس و معادل چهار برابر بهای کالای قاچاق محکوم شدند.
شرکای دیگر این پرونده اعم از میلاد رحیمی دستجرد، شاهرخ دریابان، مجید زندهدل و غلامحسین گل آفتاب هرکدام به تحمل ۵ سال حبس، اسماعیل برزگران به ۶ ماه حبس تعزیری و ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی، محمدعلی موسوی فخر به تحمل دو سال حبس تعزیری و جزای نقدی معادل سه برابر میزان کالای قاچاق محکوم شدهاند و سعید معتمد به تحمل دو سال حبس تعزیری، محمد آزادهدل به دو سال حبس تعزیری و محرومیت از تأسیس شرکت و عضویت در هیأت مدیره و دریافت کارت بازرگانی، اخذ پروانه کسب و محرومیت از صادرات فرآوردههای نفتی بهعنوان مجازات تکمیلی محکوم شدهاند.
اسماعیلی درباره پرونده عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست در قوه قضائیه هم گفت: آقای کلانتری از قبل، چند پرونده در دادسرا دارد. از بیان جزئیات پروندهها معذورم. اغلب پروندهها راجع به محیط زیست است، چون بخشی از آن رسانهای شد و مربوط به تالاب انزلی و بخشی مربوط به فعالیتهای محیط زیستی در خوزستان و اصفهان و کرمان است. این رسیدگیها هنوز نهایی نشده و تخصصی است، نظرات کارشناسی متفاوت است و مراحل نهایی را طی میکند. بخشی از این پرونده بزودی تعیین تکلیف میشود اما چون دادسرا تصمیمی نگرفته مشخص نیست که در دادسرا مختومه خواهد شد یا به دادگاه ارسال میشود و بعد از اتمام رسیدگی در دادسرا نتیجه مشخص میشود.
وکلا میگویند با همین آیین نامه دوران سلطنت میخواهیم کار کنیم
اسماعیلی در پاسخ به سؤالی درباره اصلاح آییننامه اجرایی لایحه استقلال کانونهای وکلا نیز گفت: این آیین نامه مربوط به ۷۰ سال قبل است. بعد از این ۷۰ سال قوانین متعددی وضع شده که به همین دلیل انجام اصلاحات ضرورت دارد و دیوان عدالت اداری نیز حکم کرده و باید این آییننامه اصلاح شود. اما آقایان هیأت مدیره کانون بیشتر در تهران و برخی وکلا، آن هم هیأتمدیرهای که خودش غیرقانونی است و مهلت دوره آنها پایان یافته و شانس آوردند به وضعیت کرونا خوردند.
آنها فکر میکنند صرف کرونا مجوزی برای فعالیت آنها تحت عنوان هیأت مدیره است. همین آیین نامه تکلیف وضعیتهای اینچنینی را مشخص نکرده است. همین بهترین دلیل است که آییننامه با نواقصی مواجه است و بهروز و بهنگام نیست. ما به آنان گفتیم مرجع پیشنهاد، شما و مرجع تصویب نیز، رئیس قوه قضائیه است. اما کانون میگوید نه آیین نامه بنویسید و نه آییننامه مینویسیم و با همین آیین نامه دوران سلطنت میخواهیم کار وکالت دادگستری جمهوری اسلامی ایران را انجام دهیم.
ارتباط دو دانشجوی بازداشتی با گروهک منافقین
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره دو نفر از دانشجویانی که بهتازگی دستگیر شدهاند، گفت: ما در بازداشت افراد اصلاً به حرفه و شغل آنها توجه نداریم. این افراد متأسفانه به گروههای ضد انقلاب بویژه گروهک تروریستی منافقین وصل شده بودند و ارتباطاتی با آنها برقرار کرده بودند و تحت تعلیمات این گروهک بهدنبال انجام اقدامات خرابکارانه در کشور بودند و یکسری اقدامات ایذایی نیز انجام داده بودند. در بازرسی از منازل آنها اقلام انفجاری کشف شد و ما روی این موضوعات کار داریم. این توطئه دشمن بود که میخواستند در این شرایط کرونایی یک بلوایی ایجادکنند که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج)این توطئه خنثی شد.
سناریوی کروناسازی
برپای محکوم محیط زیستی
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره ابتلای یکی از محکومان محیط زیستی (سام رجبی) به کرونا گفت: این هم مانند اقدام توطئهآمیز ناظر به بازداشت اخیر دو دانشجو است. این اصلاً کرونا نبود و به تعبیر ما کروناسازی بود. این فرد در وضعیت عادی چه بسا به مرخصی میرفت اما با هماهنگی با یکی از بستگانش و دو سه نفر از کادر پزشکی ادعا کردند که مبتلا به کرونا شده است.
متأسفانه نفرات کادر پزشکی هم با وساطت یکی از منصوبین این متهم گواهی دادند که این فرد به کرونا مبتلا شده است و ما فرد را به بیمارستانی که میخواست اعزام کردیم. متأسفانه پزشکان گواهی خلاف صادر کردند و در مقطعی که عازم مرخصی بود خلاف بودن این ادعا مشخص شد و معلوم شد
سی تی اسکن وی بیانگر این است که به کرونا مبتلا نیست. یک سناریویی در بیرون طراحی شده بود که اولاً ادعا شد علی رغم خدمات خوب و شایسته در زندان، زندانیان به کرونا مبتلا شدند و ثانیاً جعل اسناد پزشکی کردند تا این فرد از زندان بیرون برود.
بین اعتراضات کارگری با اقدام علیه امنیت فرق میگذاریم
اسماعیلی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت پرونده متهمان هفت تپه گفت: نظر ما این است که بین اعتراضات کارگری و اقدام علیه امنیت و اقداماتی که تحت تأثیر بیگانگان شکل میگیرد فرق بگذاریم و توصیه شده درباره اعتراضات کارگری با اغماض برخورد شود؛ کما اینکه درباره کارگران هپکو اینگونه عمل شد و ۱۴ متهم از ۱۵ متهم پرونده کارگران هپکو تبرئه شدند و یک نفر از مدیران سابق که سوءنیت داشت، محکوم شد و این سیاست دستگاه قضایی است که نسبت به اعتراضات کارگری با ارفاق و مدارا رفتار کند.
21 متهم ارزی در دادگاه
دادگــاه
دادگاه رسیدگی به اتهامات ۲۱ متهم به اخلال در نظام اقتصادی به ریاست قاضی موحد در شعبه اول ویژه رسیدگی به جرایم اقتصادی دادگاه انقلاب و بهصورت علنی در حال برگزاری است.
به گزارش میزان در ابتدای این جلسه علی باقری اصل نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و اتهامات این 21 نفر را قرائت کرد. او در ادامه به بیان محتویات پرونده، اقاریر متهمان و گردش حسابهای بانکی آنها در سالهای ۹۶ تا ۹۸ پرداخت و گفت: با بررسی محتویات پرونده و اظهارات و اقاریر متهمان مشخص شد که به معاملات غیر مجاز ارز و فردایی مشغول بودند، همچنین معاملات کاغذی ارز در شبکههای مجازی صورت گرفته است. باقری اصل افزود: از طرفی کشف دستگاه ارز شمار پیشرفته از متهمان موید گسترده بودن فعالیت آنهاست و متهمان از حسابهای اشخاص مختلف برای جابهجایی ریالهای حاصل از فروش ارز استفاده میکردند. نماینده دادستان در بخش پایانی کیفرخواست گفت: این متهمان بهصورت شبکه توزیع در تهران فعالیت میکردند و با تهیه دفاتر تجاری اقدام به قاچاق ارز و معاملات غیرمجاز نمودهاند که از این طریق نظام اقتصادی جامعه را بر هم زدهاند لذا عملکرد متهمان منطبق بر بند (الف) قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور است و تقاضای کیفر طبق قانون را دارم.
پس از پایان قرائت کیفرخواست قاضی موحد خطاب به حسن خویی، متهم اصلی پرونده گفت که از خود دفاع کند. خویی پاسخ داد: بنده در دفترم در پاساژ نور معاملات سکه انجام میدادم. قاضی موحد با رد انجام معاملات سکه از سوی متهم گفت: خرید و فروش ارز نیازمند داشتن مجوز است، بسیاری از افزایش قیمت کالاها را دلالها صورت میدهند، بر اساس بررسیهای صورت گرفته از شما سکه کشف نشده است و شما برای فریب مأموران صحنهسازی کردهاید و با گذاشتن ترازو در دفترتان ادعا کردهاید که طلا خرید و فروش میکردید، اما انواع ارزهای کشف شده از دفتر شما نشان میدهد که مشغول کار دیگری بودهاید. طبق استعلامات از سال ۹۶ تا ۹۸ بیش از ۲۵۸ میلیارد و ۲۴۳ میلیون تومان گردش حساب شما بوده است در این مورد توضیح دهید؟ متهم مدعی شد: من نه تنها سودی نبردم بلکه ضرر هم دادم که قاضی به وی گفت: زمانی که هر روز قیمت خودرو، ارز، طلا و دلار افزایش مییابد ادعای شما مبنی بر متضرر شدن موجه نیست. جلسه بعدی یکشنبه هفته آینده ساعت ۸ صبح برقرار خواهد شد.
بهگزارش ایسنا، اسماعیلی در ادامه این نشست محکومیتهای متهمان دو پرونده بانک سرمایه و قاچاق را اعلام کرد که متهمان هر دو پرونده در مجموع 113 سال حبس گرفتهاند. 7 نفر از متهمان بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان که فقط بخشی از این پرونده هستند، در مجموع به تحمل 444 ضربه شلاق هم محکوم شدهاند.
اسماعیلی از صدور رأی محکومیت ۷ نفر دیگر از متهمان بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان که جزو هیأت مدیره بانک سرمایه بودند خبر داد و آرای صادره را به این شرح اعلام کرد: محمدرضا خانی مدیرعامل وقت بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور و پولی و ارزی بهصورت عمده به تحمل ۲۰ سال حبس و ۷۴ شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی و پرداخت جزای نقدی به مبلغ ۶۴۰ هزار یورو و یاسر ضیایی شیرکلاهی قائم مقام وقت بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی و پولی و ارزی به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی و ضبط ۵۲ میلیارد ریال وجوه حاصلهای که برخلاف قانون کسب کرده بود، محکوم شدند. خیرالله بیرانوند مدیرعامل وقت بانک سرمایه، بهمن خادم و مهرداد باقری از اعضای هیأت مدیره بانک سرمایه و پرویز احمدی مدیرعامل دیگر بانک سرمایه به جرم مشارکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور به تحمل ۵ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت دائم از خدمات دولتی محکوم شدند.
علیرضا حیدرآبادیپور که در جلسه دادگاه حضور نداشت، غیابی به ۱۲ سال حبس تعزیری و محرومیت دائم از خدمات دولتی و جزای نقدی به میزان ۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون ریال محکوم شده است. این تنها بخشی از پرونده بانک سرمایه است. پیش از این تعدادی از متهمان به همراه حسین هدایتی، تعدادی از متهمان به همراه هادی رضوی و تعدادی هم به همراه جهانبانی محاکمه شدهاند. اسماعیلی در خصوص پرونده بانک سرمایه این خبر را هم اعلام کرد که اخیراً کیفرخواست پرونده آقای محمد امامی و ۲۰ نفر دیگر صادر و به دادگاه رفته و پرونده بیش از ۲۰ نفر دیگر هم با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری 2 ارسال شده است.
صدور رأی ۱۱ نفر از متهمان قاچاق
سخنگوی قوه قضائیه به صدور رأی برای 11 نفر از متهمان در حوزه قاچاق هم اشاره کرد و گفت: در این پرونده عقیل مبارکی به جرم قاچاق عمده ارز به ۱۰ سال حبس تعزیری، مهران طیاری بهجرم مشارکت گسترده در قاچاق فرآوردههای نفتی بهصورت سازمان یافته که در یک مرحله ۱۳۴۵ تن و مرحله دیگر ۴۷۵ تن بود، به ۵ سال حبس تعزیری بابت یکی از این محمولهها و متضامناً به پرداخت حدود ۱۴۵ میلیارد جزای نقدی معادل ۴ برابر ارزش کالای قاچاق و در ارتباط با محموله بعدی نیز به ۵ سال حبس و معادل چهار برابر بهای کالای قاچاق محکوم شدند.
شرکای دیگر این پرونده اعم از میلاد رحیمی دستجرد، شاهرخ دریابان، مجید زندهدل و غلامحسین گل آفتاب هرکدام به تحمل ۵ سال حبس، اسماعیل برزگران به ۶ ماه حبس تعزیری و ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی، محمدعلی موسوی فخر به تحمل دو سال حبس تعزیری و جزای نقدی معادل سه برابر میزان کالای قاچاق محکوم شدهاند و سعید معتمد به تحمل دو سال حبس تعزیری، محمد آزادهدل به دو سال حبس تعزیری و محرومیت از تأسیس شرکت و عضویت در هیأت مدیره و دریافت کارت بازرگانی، اخذ پروانه کسب و محرومیت از صادرات فرآوردههای نفتی بهعنوان مجازات تکمیلی محکوم شدهاند.
اسماعیلی درباره پرونده عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست در قوه قضائیه هم گفت: آقای کلانتری از قبل، چند پرونده در دادسرا دارد. از بیان جزئیات پروندهها معذورم. اغلب پروندهها راجع به محیط زیست است، چون بخشی از آن رسانهای شد و مربوط به تالاب انزلی و بخشی مربوط به فعالیتهای محیط زیستی در خوزستان و اصفهان و کرمان است. این رسیدگیها هنوز نهایی نشده و تخصصی است، نظرات کارشناسی متفاوت است و مراحل نهایی را طی میکند. بخشی از این پرونده بزودی تعیین تکلیف میشود اما چون دادسرا تصمیمی نگرفته مشخص نیست که در دادسرا مختومه خواهد شد یا به دادگاه ارسال میشود و بعد از اتمام رسیدگی در دادسرا نتیجه مشخص میشود.
وکلا میگویند با همین آیین نامه دوران سلطنت میخواهیم کار کنیم
اسماعیلی در پاسخ به سؤالی درباره اصلاح آییننامه اجرایی لایحه استقلال کانونهای وکلا نیز گفت: این آیین نامه مربوط به ۷۰ سال قبل است. بعد از این ۷۰ سال قوانین متعددی وضع شده که به همین دلیل انجام اصلاحات ضرورت دارد و دیوان عدالت اداری نیز حکم کرده و باید این آییننامه اصلاح شود. اما آقایان هیأت مدیره کانون بیشتر در تهران و برخی وکلا، آن هم هیأتمدیرهای که خودش غیرقانونی است و مهلت دوره آنها پایان یافته و شانس آوردند به وضعیت کرونا خوردند.
آنها فکر میکنند صرف کرونا مجوزی برای فعالیت آنها تحت عنوان هیأت مدیره است. همین آیین نامه تکلیف وضعیتهای اینچنینی را مشخص نکرده است. همین بهترین دلیل است که آییننامه با نواقصی مواجه است و بهروز و بهنگام نیست. ما به آنان گفتیم مرجع پیشنهاد، شما و مرجع تصویب نیز، رئیس قوه قضائیه است. اما کانون میگوید نه آیین نامه بنویسید و نه آییننامه مینویسیم و با همین آیین نامه دوران سلطنت میخواهیم کار وکالت دادگستری جمهوری اسلامی ایران را انجام دهیم.
ارتباط دو دانشجوی بازداشتی با گروهک منافقین
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره دو نفر از دانشجویانی که بهتازگی دستگیر شدهاند، گفت: ما در بازداشت افراد اصلاً به حرفه و شغل آنها توجه نداریم. این افراد متأسفانه به گروههای ضد انقلاب بویژه گروهک تروریستی منافقین وصل شده بودند و ارتباطاتی با آنها برقرار کرده بودند و تحت تعلیمات این گروهک بهدنبال انجام اقدامات خرابکارانه در کشور بودند و یکسری اقدامات ایذایی نیز انجام داده بودند. در بازرسی از منازل آنها اقلام انفجاری کشف شد و ما روی این موضوعات کار داریم. این توطئه دشمن بود که میخواستند در این شرایط کرونایی یک بلوایی ایجادکنند که با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان (عج)این توطئه خنثی شد.
سناریوی کروناسازی
برپای محکوم محیط زیستی
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤالی درباره ابتلای یکی از محکومان محیط زیستی (سام رجبی) به کرونا گفت: این هم مانند اقدام توطئهآمیز ناظر به بازداشت اخیر دو دانشجو است. این اصلاً کرونا نبود و به تعبیر ما کروناسازی بود. این فرد در وضعیت عادی چه بسا به مرخصی میرفت اما با هماهنگی با یکی از بستگانش و دو سه نفر از کادر پزشکی ادعا کردند که مبتلا به کرونا شده است.
متأسفانه نفرات کادر پزشکی هم با وساطت یکی از منصوبین این متهم گواهی دادند که این فرد به کرونا مبتلا شده است و ما فرد را به بیمارستانی که میخواست اعزام کردیم. متأسفانه پزشکان گواهی خلاف صادر کردند و در مقطعی که عازم مرخصی بود خلاف بودن این ادعا مشخص شد و معلوم شد
سی تی اسکن وی بیانگر این است که به کرونا مبتلا نیست. یک سناریویی در بیرون طراحی شده بود که اولاً ادعا شد علی رغم خدمات خوب و شایسته در زندان، زندانیان به کرونا مبتلا شدند و ثانیاً جعل اسناد پزشکی کردند تا این فرد از زندان بیرون برود.
بین اعتراضات کارگری با اقدام علیه امنیت فرق میگذاریم
اسماعیلی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت پرونده متهمان هفت تپه گفت: نظر ما این است که بین اعتراضات کارگری و اقدام علیه امنیت و اقداماتی که تحت تأثیر بیگانگان شکل میگیرد فرق بگذاریم و توصیه شده درباره اعتراضات کارگری با اغماض برخورد شود؛ کما اینکه درباره کارگران هپکو اینگونه عمل شد و ۱۴ متهم از ۱۵ متهم پرونده کارگران هپکو تبرئه شدند و یک نفر از مدیران سابق که سوءنیت داشت، محکوم شد و این سیاست دستگاه قضایی است که نسبت به اعتراضات کارگری با ارفاق و مدارا رفتار کند.
21 متهم ارزی در دادگاه
دادگــاه
دادگاه رسیدگی به اتهامات ۲۱ متهم به اخلال در نظام اقتصادی به ریاست قاضی موحد در شعبه اول ویژه رسیدگی به جرایم اقتصادی دادگاه انقلاب و بهصورت علنی در حال برگزاری است.
به گزارش میزان در ابتدای این جلسه علی باقری اصل نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و اتهامات این 21 نفر را قرائت کرد. او در ادامه به بیان محتویات پرونده، اقاریر متهمان و گردش حسابهای بانکی آنها در سالهای ۹۶ تا ۹۸ پرداخت و گفت: با بررسی محتویات پرونده و اظهارات و اقاریر متهمان مشخص شد که به معاملات غیر مجاز ارز و فردایی مشغول بودند، همچنین معاملات کاغذی ارز در شبکههای مجازی صورت گرفته است. باقری اصل افزود: از طرفی کشف دستگاه ارز شمار پیشرفته از متهمان موید گسترده بودن فعالیت آنهاست و متهمان از حسابهای اشخاص مختلف برای جابهجایی ریالهای حاصل از فروش ارز استفاده میکردند. نماینده دادستان در بخش پایانی کیفرخواست گفت: این متهمان بهصورت شبکه توزیع در تهران فعالیت میکردند و با تهیه دفاتر تجاری اقدام به قاچاق ارز و معاملات غیرمجاز نمودهاند که از این طریق نظام اقتصادی جامعه را بر هم زدهاند لذا عملکرد متهمان منطبق بر بند (الف) قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی کشور است و تقاضای کیفر طبق قانون را دارم.
پس از پایان قرائت کیفرخواست قاضی موحد خطاب به حسن خویی، متهم اصلی پرونده گفت که از خود دفاع کند. خویی پاسخ داد: بنده در دفترم در پاساژ نور معاملات سکه انجام میدادم. قاضی موحد با رد انجام معاملات سکه از سوی متهم گفت: خرید و فروش ارز نیازمند داشتن مجوز است، بسیاری از افزایش قیمت کالاها را دلالها صورت میدهند، بر اساس بررسیهای صورت گرفته از شما سکه کشف نشده است و شما برای فریب مأموران صحنهسازی کردهاید و با گذاشتن ترازو در دفترتان ادعا کردهاید که طلا خرید و فروش میکردید، اما انواع ارزهای کشف شده از دفتر شما نشان میدهد که مشغول کار دیگری بودهاید. طبق استعلامات از سال ۹۶ تا ۹۸ بیش از ۲۵۸ میلیارد و ۲۴۳ میلیون تومان گردش حساب شما بوده است در این مورد توضیح دهید؟ متهم مدعی شد: من نه تنها سودی نبردم بلکه ضرر هم دادم که قاضی به وی گفت: زمانی که هر روز قیمت خودرو، ارز، طلا و دلار افزایش مییابد ادعای شما مبنی بر متضرر شدن موجه نیست. جلسه بعدی یکشنبه هفته آینده ساعت ۸ صبح برقرار خواهد شد.
گزارش «ایران» از ازدحام مردم در دفاتر کارگزاری بیمه تأمین اجتماعی
بیمهشدگان فاصلهها را کم کردند !
پرستو رفیعی
خبرنگار
بیش از دو ماه از شیوع بیماری کرونا در ایران میگذرد، اما همچنان هر روزه هشدارهای مقامات وزارت بهداشت درباره افزایش تعداد مبتلایان به کووید۱۹، در رأس خبرهایی است که میخوانیم و میشنویم. آمار تعداد مبتلایان به این بیماری، جانباختگان و بهبودیافتگان در ایران هم مانند سایر کشورهای جهان بر لزوم رعایت بهداشت فردی و بهکارگیری دستورالعملهای پیشگیرانه تأکید دارند. انگار ویروس تاجدار خیال رفتن ندارد و انسانها ناگزیرند همچنان با این میهمان ناخوانده زندگی کنند. به اعتقاد کارشناسان بهداشتی کشور تنها راه شکست یا حتی زندگی مسالمتآمیز با کووید۱۹ رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و دستورالعملهای بهداشتی است. موضوعی که این روزها با از سرگیری فعالیتهای روزمره در جامعه کمرنگ شده است. شلوغی دفاتر کارگزاری بیمه تأمین اجتماعی و نقض دستورالعملهای بهداشتی یکی از مشکلآفرینترین مسائلی است که در روزهای اخیر مشاهده میشود. صفهای طویل، بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و شلوغی این دفاتر در کنارعدم استفاده از ماسک و دستکش ازسوی مراجعهکنندگان موضوعی است که نگرانیهای بسیاری بههمراه دارد.
حمید بهرامی مردی چهل و هفت ساله است که برای تعویض دفترچه تأمین اجتماعی همسرش به یکی از این کارگزاریها مراجعه کرده است. او میگوید: حداقل دو ساعت است که در انتظارم. او درحالی که سعی میکند فاصلهاش را با اطرافیان حفظ کند ادامه میدهد: تعداد برگههای دفترچه همسرم تمام شده و در شرایط فعلی و گرانی داروها، داشتن دفترچه بیمه امری ضروری است. از طرفی باید برای گرفتن دفترچه جدید حتماً حضوراً مراجعه کنیم، امروز دراین شرایط خطر مجبور شدم وارد این دفتر شوم.
کامران رضایی کارپرداز یک کارگاه است که لیستهای حقوق و دستمزد کارگران را برای تحویل بهکارگزاری بیمه آورده است. او هم مانند بسیاری از افرادی که به اجبار در این فضای کوچک در انتظار انجام اموراتشان هستند، از ابتلا به بیماری کرونا میترسد. اما از بیکاری هم هراس دارد و میگوید: باید وظایفم را کامل و درست انجام دهم تا بتوانم حقوق کامل دریافت کنم. بههمین دلیل امروز برای تحویل لیستهای بیمه به اینجا مراجعه کردهام.
خانم اکبری هم برای ارائه شناسنامه و کارت ملی مادرش به شعب تأمین اجتماعی در منطقه شمال تهران مراجعه کرده است.
او میگوید: در ساعات ابتدایی صبح به این دفتر مراجعه کردهام، به امید اینکه اینجا خلوت باشد وبتوانم بدون معطلی کارهای مربوط به بیمه تکمیلی پدر را انجام دهم. اما جمعیت به حدی زیاد است که تا ظهر باید در صف انتظار بمانم. متأسفانه همه ما در یک سالن ۶۰ متری حضور داریم و خدا میداند که چند نفر از ما ناقل بیماری کرونا هستیم.
آن طرفتر اما مرد جوانی درحال جر و بحث کردن با یکی از کارمندان است. او برای دریافت هدیه ازدواج آمده است اما کارمند بیمه میگوید که درخواست او وقتگیر است و باید خودش در منزل این کار را انجام دهد. مرد جوان، تازه داماد است و برای دریافت هدیه ازدواج باید فرمهایی را پر کند اما ضعیف بودن اینترنت خانه این امکان را از او گرفته است و نگرانی از عدم دریافت هدیه او را به دفتر کارگزاری بیمه کشانده است.
اعظم قربانی اما کارمند یکی از همین دفاتر کارگزاری بیمه است. او میگوید: هر ساله در دو ماه ابتدایی سال یعنی فروردین و اردیبهشت ماه بهدلیل تغییر میزان حقوق و دستمزد، با افزایش تعداد مراجعهکنندگان مواجه هستیم. چون خیلی از افراد لیستهای بیمه خود و کارمندانشان را از طریق سامانه ارسال نمیکنند. امسال هم هشدارهای مربوط به ابتلا به بیماری کرونا نتوانسته این افراد را از مراجعه حضوری به دفاتر باز دارد. متأسفانه بخش زیادی از این همهمه و شلوغی مربوط به مراجعاتی بود که میشد بهصورت غیرحضوری انجام داد. او ادامه میدهد: در یک فضای ۵۰ متری حداقل ۱۰۰ نفر حضور داشتند و در مقابل در نیز عدهای صف کشیده بودند. بههمین دلیل برای اینکه امکان ابتلا به بیماری در فضایی کوچک با چنین جمعیتی بسیار زیاد بود مراجعهکنندگان را به داخل حیاط دعوت کردیم و از طریق پنجره یکی از اتاقها که به حیاط مشرف بود، سعی کردیم امور مربوط به مراجعان را انجام دهیم. اما این موضوع باعث تأخیر در انجام بسیاری از کارها و افزایش تعداد مراجعهکنندگان شده است.
محسن صفایی هم کارمند یکی از دفاتر کارگزاری بیمه تأمین اجتماعی است. او درباره تمدید دفترچه بیمه تأمین اجتماعی میگوید: از اسفند ماه با تدابیرصورت گرفته از سوی مسئولان مقرر شد، اعتبار دفترچههای بیمهای که تا پایان اسفند معتبر بودند تا پایان اردیبهشت تمدید شود.امیدوار بودیم با این تصمیم تعداد مراجعهکنندگان در روزهای کرونایی کشور کاهش پیدا کند، اما متأسفانه برگههای دفترچه بسیاری از افراد تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی به پایان رسیده و آنها مجبورند برای دریافت دفترچه جدید به کارگزاریهای مربوط به محل کار خود مراجعه کنند. این امر به ازدحام افراد در دفاتر منجر شده است.
کندی اینترنت عامل حضور و ازدحام در دفاتر بیمه
سیدمحمدباقر رضوی، نایب رئیس انجمن صنفی کارفرمایی کارگزاریهای رسمی سازمان تأمین اجتماعی، در این باره به «ایران» میگوید: شلوغی و ازدحام جمعیت در کارگزاریها در ماه جاری به موضوعات مختلفی بازمیگردد. در روزهای ابتدایی شیوع بیماری کرونا در کشور، تب و تاب زیادی در جامعه ایجاد شد، بهطوری که تدابیری همچون طرح فاصلهگذاری اجتماعی برای کاهش ابتلا به کرونا در سراسر کشور به اجرا درآمد. در چنین شرایطی، بیمهشدگان، مستمریبگیران و جامعه کارگری بخصوص کارگران ساختمانی با محدودیتهایی مانند حضور نیافتن در محل کار یا عدم مراجعه به کارگزاریها برای انجام امور بیمهای مواجه شدند. این نخستین عامل ازدحام در دفاتر کارگزاریهای تأمین اجتماعی در اردیبهشت ماه بود. بهگفته رضوی، کندی اینترنت عامل دیگر ایجاد ازدحامهای اخیر در دفاتر کارگزاری بهشمار میآید. البته این موضوع تقریباً همهگیر شده، تا جاییکه حتی بانکها هم از این موضوع مستثنی نبودند. او میافزاید: از سوی دیگر بیشتر مراجعین بیمهشدگان تأمین اجتماعی هستند که اعتباردفاتر بیمه آنها یا تمام شده یا نیاز به تأمین اعتبار داشت. این درحالی بود که سازمان تأمین اجتماعی بهصورت مکرر اعلام کرد که دفاتر بیمه خدمات درمانی سازمان، بهصورت اتوماتیک در سیستم سازمان، تأمین اعتبار را انجام میدهند و نیاز نیست که بیمهشدگان و همه آنهایی که دفترچه بیمه تأمین اجتماعی در دست دارند، به شعب و کارگزاریها مراجعه کنند. هرچند صدور این اطلاعیه باعث شد بسیاری از مردم، از مراجعه به کارگزاریها خودداری کنند، اما برخی از مراکز پزشکی و داروخانهها از پذیرش دفاتر بیمهای که دارای اعتبار عینی نبودند خودداری کردند. این اقدام موج حرکت به سوی کارگزاریها جهت ثبت تأمین اعتبار دفاتر درمانی را به راه انداخت.
هجوم برای تعویض دفترچه
رضوی تأکید میکند: تعویض دفترچههایی که برگههای آن تمام شده بود، نیز خود مقوله دیگری بود که به این ازدحام افزود و از طرف دیگر سیستم اینترنت بهدلیل اینکه تعداد زیادی از خانههای خود وارد سایت میشدند به حدی کند شد که پهنای باند پاسخگوی آحاد مردم و سازمانها و ادارات نباشد. رضوی در ادامه ابلاغ نکردن دستمزدهای سال جدید به کارگزاریها را از دیگر دلایل ازدحام جمعیت در ماه جاری عنوان کرده و اضافه میکند: همه بیمهشدگان اعم از مشاغل آزاد، زنان خانهدار، دانشجویان، رانندگان شهری و برون شهری و... که باید فیشهای پرداختی خود را برای ادامه بیمه دریافت میکردند و با کندی سیستم در منازل نمیتوانستند به نتیجه برسند، به طور حضوری مراجعه کردند تا کارشان را انجام دهند. او، با اشاره به مشکلات پیش آمده توضیح میدهد: کارگزاریها در مقابل بیتوجهی مراجعین به اطلاعیهها و مراجعه حضوری به دفاتر کارگزاری مجبور شدند، شماره تلفنهایی را در اختیار مراجعین قرار دهند تا آنها، امور عملیاتی و وقتگیر خود را بهصورت تلفنی انجام دهند. مثلاً در مورد تأمین اعتبار همه میتوانستند با تلفن کارگزاریهایی که برای این منظور ایجاد شده بود، تماس بگیرند و مشکل خود را حل کنند. رضوی با تأکید بر اینکه مردم تنها مقصران شلوغی دفاتر در هفتههای اخیر نیستند، میگوید: تغییر چندباره ساعتکاری دفاتر کارگزاری بیمه از نخستین روزهای شیوع بیماری کرونا و فشردگی زمان مراجعه بر میزان شلوغیها افزود. در روزهای اخیر ساعتکار دفاتر کارگزاری ازساعت ۷ صبح تا ۱۴ تعیین شده اما دفاتر کارگزاری که از ارکان تشکیلات سازمان و از بازوان پرقدرت تأمین اجتماعی هستند، برای رفع مشکل موجود آمادگی افزایش ساعتکاری را دارند تا مراجعین وبیمهشدگان در فواصل زمانی مختلف مراجعه کنند ومشکل ازدحام جمعیت حل شود. موضوع دیگر حضور دو سوم کارکنان درمحل کار است که بهطور جدی در کاهش سرعت انجام امور و ایجاد شلوغی دفاتر مؤثر است. اواضافه میکند: استفاده از ماسک توسط کارکنان ومراجعین و همچنین پلاستیکهایی کهبین کارکنان وبیمهشدگانکشیده شده باعث شده دو طرف در شنیدن صدای یکدیگر با مشکل مواجه شوند تا جاییکه اگر درگذشته هرنفر۳ تا ۵ دقیقه درمحل کارگزاری توقف داشت در حالحاضر این زمان به دو برابر افزایش پیداکرده است.
با 22 میلیون بار دانلود تنها در 45 روز صورت گرفت
رشد 72 درصدی بازی های موبایلی در دوران کرونا
سوسن صادقی
خبرنگار
با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، دانشگاهها و کسب و کارها دو اتفاق خوب و بد، به طور همزمان در حوزه گیم کشور رخ داد. اتفاق خوب استقبال مردم از بازیهای آنلاین بود، بهطوری که طبق اعلام کافه بازار از اول اسفندماه تا 15 فروردین در حوزه بازیهای آنلاین موبایلی، شاهد 22 میلیون بار دانلود و رشد 72 درصدی بودیم. اما اتفاق بد آسیب دیدن بخش تولید بازیها از شیوع کرونا مانند هر کسب وکار دیگری بود در این گزارش به سراغ فعالان حوزه گیم رفتیم تا از آنها سؤال کنیم کرونا چه تأثیری بر کسب و کار آنها گذاشته است.آیا توانستند از حمایت های دولت بخصوص «کرونا پلاس» بهرهمند شوند و در این شرایط وضعیت تولید بازیها چگونه است؟
هشتگ سرگرمیت با ما
«با بالا رفتن دانلودها، درآمد بازیهای موبایلی در این دوران، بسته به ژانر بازی بین 30 تا 50 درصد افزایش داشت.» حسین مزروعی عضو کمیسیون بازیهای سازمان نصر با بیان این مطلب به «ایران» گفت: همیشه در تعطیلات عید، دانلود و درآمد بازیها رشد داشت اما امسال کرونا نیز به آن افزوده شد. مزروعی با اشاره به اینکه بهخاطر استفاده زیاد مردم از اینترنت، سرعت آن با کندی مواجه شد، افزود: ولی خوشبختانه بازیها خیلی از این کندی اینترنت آسیب ندیدند ولی این کندی موجب شد برگزاری جلسات آنلاین و دورکاری با مشکل مواجه شود.
وی با بیان اینکه تا آنجایی که میدانم بازی سازها از بسته حمایت کرونا پلاس استفاده نکردهاند، گفت: ولی توانستند خودجوش کمپینی با نام «#سرگرمیت - باما» (در خانه بمانید بازیتان با ما) را با همکاری هم برای تشویق مردم به خانه ماندن راهاندازی کنند. این کمپین که از هفته دوم اردیبهشت ماه آغاز شده تا یک هفته دیگر نیز ادامه دارد. مزروعی گفت: در این کمپین 12 بازی برتر، باکیفیت، پرکاربر و با جذابیتهای تنوع بصری و محتوایی برای شناساندن محصول داخلی به مخاطب انتخاب شده است. کاربران در ردههای سنی مختلف میتوانند این گیمها را بازی کنند.
ارائه سرویس با دشواری
«با شیوع کرونا و در خانه ماندن مردم، بازیهای شرکتهایی که پیش از این محصول خود را ساخته و وارد بازار کرده بودند، رشد داشت و کاربران آنها بیشتر شد.» حسن مهدی اصل بازی ساز با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: پیش از این روزهای آخر هفته یعنی پنجشنبه و جمعه و در تعطیلات عید، تعداد کاربران ما رشد میکرد ولی با خانه ماندن مردم این رشد با افزایش ناگهانی روبهرو شد.
مهدی اصل با بیان اینکه در این دوران با رشد کاربران و افزایش تعداد دانلود و به روزرسانی بازیها دردسرهای شرکتهای عرضهکننده بازیها نیز به همان میزان بیشتر شد، افزود: چون از یک طرف نیروهای ما به علت کرونا دورکار شدند از اینرو مدیریت کار دشوار شد و از سوی دیگر کاربرانی که تعدادشان هم زیاد میشد در خانه نشسته بودند منتظر دریافت بهترین سرویس بودند. با افزایش کاربران باید سرورهای خود را نیز ارتقا میدادیم و در این زمینه نیز با مشکلات زیادی روبهرو شدیم چون امکان خرید سرور و انتقال آن به دیتاسنتر وجود نداشت.
این فعال حوزه گیم درباره بسته حمایتی دولت نیز گفت: ما یاد گرفتهایم که از این بستههای حمایتی و تسهیلات دل بکنیم و خودمان برای حل مشکلات و بهدست آوردن بازار و جذب مشتری بجنگیم. بستههای حمایتی که ارائه میدهند بهدلیل آگاه نبودن به تجارت و حوزه بازیها، کاربردی نیست. بهعنوان مثال اعلام کردند که شرایطی فراهم کردهاند تا بازی سازها بتوانند با تخفیف برای ارتقا دیتاسنتر خود سرور بخرند غافل از اینکه سرور یک وب سایت با سرور بازیها کاملاً متفاوت است و مسئولان امر بهدلیل آگاه نبودن به این صنعت این تفاوتها را نمیشناسند.
وی افزود: به نظرم بهترین کمکی که دولت میتواند به صنعت بازی انجام دهد این است که فقط بازیها را برای مردم تبلیغ کند تا با استفاده از آنها در خانه بمانند. یا اینکه مانند شرکت نت فلیکس به شرکتها یارانه ارائه دهند تا شرکتهای تولیدکننده بازی، گیمها را ارزان تر در اختیار مردم قرار دهند و مردم تشویق شوند بازیها را دانلود کرده و با بازی کردن سرگرم شده و در خانه بمانند. از سوی دیگر میتوانند پهنای باند مورد نیاز بازیها را فراهم کنند چون وقتی پهنای باند دیتاسنترها پرباشد بازی راحت اجرا نمیشود.
وضع بد تولید گیم
«کرونا باعث شد که بازیهایی که پیش از این منتشر شده بودند نصب و به روزرسانی شوند و همین موضوع موجب شود که در این مدت رشد خوب 30 تا 50 درصدی را در این حوزه شاهد باشیم.» عماد رحمانی دیگر فعال حوزه گیم نیز با بیان مطلب فوق به «ایران» گفت: مردم با در خانه ماندن به سمت بازیهای موبایلی رغبت نشان دادند و در این مدت دو ماه و اندی شاهد افزایش درآمد برای شرکتهای تولیدکننده بازی موبایلی بودیم. رحمانی با بیان اینکه در این مدت شرکتهایی که در حال تولید بازی بودند متضرر شده و شرایط سختی در پیش رو دارند، افزود: حوزه تولید بازیسازی نیز مانند تمام عرصههای دیگر جامعه لطمه جدی خورده است و شرکت ما نزدیک به مدت دو ماه و نیم است که اصلاً شرایط خوبی ندارد. یک ماه که به طور کامل تعطیل بودیم تا شرایط دورکاری را فراهم کنیم و مهمتر اینکه دور کاری هزینه سنگینی را به تمام تیمهای تولیدکننده بازی تحمیل کرد تا بتوانند خود را تجهیز کنند.
این فعال حوزه گیم درباره دریافت بسته حمایتی «کرونا پلاس» نیز گفت: دریافت بسته حمایتی دارای پروسه و بوروکراسی سختی است. وام گیرنده باز هم باید انواع و اقسام لیستها و مدارک را تحویل دهد از اینرو دریافت تسهیلات را دشوار میکند. بهنظر میرسد که باید شرایط را برای دریافت تسهیلات در وضعیت بحران کنونی سهلتر کنند چون تولیدکنندههای بازی سازی لطمه سختی خوردهاند و واقعاً به حمایت نیاز دارند. وی افزود: صنعت گیم به تولید زنده است و اگر از تیمهای بزرگی که در شرایط کنونی تحت فشار هستند، حمایت نشود، ممکن است این صنعت با فوج بیکاری و تعدیل نیرو و از بین رفتن شرکتهای تولیدکننده بازی روبهرو شود.
ایمان گلکار دیگر فعال حوزه گیم نیز اعتقاد دارد کرونا کاربران بازیهای آنلاین را رشد داده است تا جایی که تعداد کاربران و فروش آنها 50 درصد افزایش داشته است. گلکار به «ایران» گفت: بازیهای خانوادگی و گروهی در این مدت بیشتر طرفدار داشت چون اعضای خانواده کنار هم بودند میخواستند با هم سرگرم شوند
وی افزود: خوشبختانه ما مشکلات سخت افزاری نداشتیم و با افزایش تعداد کاربرانمان توانستیم به آنها سرویس ارائه دهیم اما بهدلیل کندی اینترنت چند روز سرور ما قطع شد.
این فعال حوزه گیم گفت: با شیوع کرونا بخش تولید شرکت بسیار کند پیش میرود و شرایط سخت شده است. بهعلت دورکار شدن باید زیرساختها را عوض میکردیم هرچند ما زیرساخت دورکاری را از قبل داشتیم ولی باز طول کشید تا خودمان را به روزرسانی کنیم.
گلکار افزود: در شرایط کنونی و بحران پیش آمده بیشترین نیاز بازی سازها حمایت مالی است درست است که میزان درآمدها در این دوره تقریباً افزایش داشت اما هزینههای اجاره شرکت و... نیز سنگین است و از عهده پرداخت آن بر نمیآییم از حمایتهای کرونا پلاس هم نتوانستیم بهرهمند شویم چون بهدلیل کافی نبودن اطلاعرسانی از این موضوع بموقع آگاه نشدیم و به همین دلیل این فرصت را از دست دادیم.
نیم نگاه
رشد دانلود بازیهای موبایلی
بازیهای موبایلی یکی از سرگرمیهای مردم در دوران قرنطینه کرونایی به حساب میآید و در این دوران دانلود بازیها با رشد زیادی مواجه شد بهطوری که طبق آمار ارائه شده از سوی کافه بازار، دانلود و به روزرسانی بازیها از اول اسفندماه سال 98 تا 15 فروردین سال 99، بهرقم 22 میلیون بار (رشد 72 درصدی) رسیده است. میزان دانلود در سال 98 و دو هفته اول سال 99 نیز در مجموع عدد 108 میلیون بار را نشان میدهد. طبق اعلام این فروشگاه، با شیوع کرونا، بازیهای آنلاین حوزه استراتژی 53 درصد، بازیهای خانگی 41 درصد، ماجرایی 37 درصد بیشترین رشد را در بین بازیهای داشتند. البته بازیهای حوزههای شبیهسازی 14 درصد، آموزشی 11 درصد و اکشن 8 درصد کمترین رشد را شاهد بودند. در این مدت برخی از بازیها به بالای 100 هزار نصب نیز رسیدند.
گزارش «ایران» از آخرین تحولات قیمتی کالاها در بازار
شروع کاهش قیمت کالاهای پرتقاضا
گروه اقتصادی/ سال گذشته ارز دولتی 24 قلم کالا بتدریج حذف شد و برای واردات آنها ارز نیمایی اختصاص یافت.مهترین این کالاها گوشت، حبوبات، کره و چای بود که جزو کالاهای پرتقاضا به شمار میآیند. آنچه بعد از حذف ارز دولتی کالاها قابل توجه بود کاهش قیمت بعضی از این کالاها مانند گوشت بود. همان زمان بسیاری از فعالان بازار معتقد بودند علت افزایش قیمت گوشت تا هر کیلو 120 هزار تومان ارز دولتی و از بین رفتن شرایط رقابتی و بعضاً سودجوییهایی است که انجام میگیرد.با حذف ارز 4200 تومانی، قیمت گوشت روند کاهشی پیدا کرد و امروز در بازار خرده فروشی هر کیلو گوشت گوساله حدود 80 هزارتومان است.
اما قیمت برخی کالاها مانند حبوبات، با حذف ارز 4200 رو به افزایش گذاشت.بهطوری که برخی حبوبات حتی قیمت دو برابری را تجربه کرد و برای مثال قیمت نخود از هر کیلو 6 هزارتومان در زمستان 98 در فروردین به هر کیلو 12 هزار تومان رسید.
علی عوضپور دبیرکل اتاق اصناف ایران، در گفتوگو با «ایران»، تغییر قیمت ارز از دولتی به نیمایی را علت افزایش قیمت برخی کالاها در ماههای گذشته عنوان کرد.اما او تأکید کرد قیمت کالاهای کشاورزی علاوه به تغییر نرخ ارز به پایان فصل برداشت هم مرتبط است. مثلاً قیمت حبوبات که از 2 ماه پیش رو به افزایش گذاشت بهخاطر پایان فصل برداشت بوده و با نزدیک شدن به شروع فصل برداشت سال جدید، قیمتها کاهش خواهد داشت.
تأمین کالا
دبیرکل اتاق اصناف ایران، با تأکید بر اینکه در بازار هیچ کالایی برای عرضه با کمبود مواجه نیست، گفت: در خرده فروشیها و فروشگاههای زنجیره ای کالاها بر اساس نیاز عرضه میشود و برای مثال حبوبات هم بهصورت فله و هم بهصورت بستهبندی کاملاً تأمین است.
به گفته عوضپور، قیمت این کالاها بعد از اصلاح نرخ ارز و با تأثیر از آن، افزایشی شد اما اکنون در بازار شاهد ثبات نسبی قیمتها هستیم. برای مثال قیمت گوشت با اصلاح نرخ ارز نه تنها بالا نرفت بلکه افت قیمت هم داشت.
سودجویی علت افزایش قیمت
اما قاسمعلی حسنی، دبیر اتحادیه بنکداران در گفتوگو با «ایران» سودجویی را علت افزیش قیمت برخی کالاهای پرتقاضا دانست و گفت: حذف ارز دولتی قیمت کالاها را افزایش نداد.
او نیز با اشاره به قیمت حبوبات گفت: برخی دلالان برای سودجویی، اقدام به خرید و انبار حبوبات کردند تا آن را در ماه رمضان با قیمت بالا بفروشند اما کاهش تقاضا آنها را مجبور به عرضه کالا کرده است. به گفته دبیر اتحادیه بنکداران با شیوع کرونا و تعطیلی رستورانها تقاضا برای کالاها کاهش داشته است. از طرف دیگر در ماه رمضان امسال میهمانی افطار و پخت و عرضه آش و.. .نیز بسیار محدود شده است. از طرف دیگر با گرم شدن هوا امکان انبار حبوبات وجود ندارد. همچنین فصل برداشت نزدیک است. بهخاطر این عوامل عرضه حبوبات احتکار شده به بازار شروع شده و ما شاهد کاهش قیمتها هستیم. بهعنوان مثال قیمت لپه در چند روز گذشته بیش از 3 هزار تومان ارزان شده است.
حسنی گفت: حذف ارز دولتی و واردات با ارز آزاد منجر به کاهش قیمت برخی کالاها می شود. بهعنوان مثال با حذف ارز شکر و کاهش قیمت جهانی این کالا، اکنون قیمت شکر وارداتی با ارز آزاد 3520 تومان تمام میشود در حالی که اکنون شکر با ارز نیمایی با قیمت 5900 تومان و در بازار آزاد با قیمت 6600 تومان فروخته میشود.
مشکل تولید نداریم
با اینکه مسئولان وزارت جهاد کشاورزی، بهعنوان وزارتخانه متولی تولید، هر گونه کاهش تولید کالاهای پرتقاضا را رد میکنند، اما برخی خرده فروشیها، کاهش عرضه را علت افزایش قیمتها بخصوص در روزهای اخیر عنوان میکنند. اما مجید حسنی مقدم، کارشناس دفتر تنظیم بازار در وزارت جهاد کشاورزی، در گفتوگو با «ایران» تأکید کرد: تولید طبق روال گذشته است و افزایش قیمتها به بهانه کمبود کالا هیچ توجیهی ندارد. او البته خاطرنشان کرد: اما تأمین از محل واردات و تنظیم بازار کالاهای نهایی، طبق مصوبه سران قوا، تا پایان این دولت به وزارت صمت واگذار شده است.
دبیرکل اتاق اصناف ایران نیز هر گونه کمبود کالایی را رد کرد و گفت: ستاد تنظیم بازار و سازمان حمایت نظارت مستقیم و دائم بر بازار دارند.هیچ گزارشی مبنی بر کمبود عرضه برخی کالاها نداریم. او در خصوص افزایش قیمت برخی کالاهای سلولزی مانند دستمال کاغذی و پوشک گفت: هیچ مجوزی برای افزایش قیمت این کالاها از سوی ستادتنظیم بازار صادر نشده است و هر گونه افزایش قیمت چون مجوز ندارد تخلف محسوب میشود.
به گفته فعالان بازار اخیراً شایعاتی در بازار به گوش میرسد که بهخاطر افزایش تولید ماسک یا کالاهای پزشکی دیگر برای مقابله با کرونا، مواد اولیه تولید دستمال کاغذی یا پوشک گران شده است. اما دبیر اتاق اصناف با رد این شایعات، هر گونه افزایش قیمت این کالاها را سودجویی عنوان کرد و گفت: مجوزی برای افزایش قیمت صادر نشده و سازمان حمایت و تعزیرات حتماً موضوع را پیگیری میکنند.
بازرسی وکنترل واحدهای صنفی نیز نشان میدهد در سال 98 تخلفات کشف شده واحدهای صنفی در مجموع 345 هزار فقره و در سال 1397 در مجموع 287 هزار فقره بوده که این ارقام حاکی از رشد 20 درصدی تخلفات است.
دبیر اتحادیه بنکداران نیز کمبود این کالاها در بازار را رد کرد و گفت: تأمین و عرضه تمام کالاهای پرمصرف بدون مشکل در جریان است و هیچ کالایی برای عرضه کمبود ندارد.
آیا کووید 19 روزهای از دست رفته را به زمین برمیگرداند؟
کرونا دایه مهربان زمین
مریم طالشی
گزارش نویس
آسمان آبی شده؟ یک ماه از عید گذشته و هنوز هوا مثل نوروز پاک است؟ کوه را میشود از پنجره خانه دید؟ همه اینها هست و البته کرونا هم. اصلاً به نظر میرسد خودش این کار را کرده؛ ویروسی که آدمها را خانهنشین کرد و در عوض اجازه داد طبیعت چند صباحی نفس بکشد. بعضیها حتی معتقدند این انتقام طبیعت از ماست؛ از انسانی که همه چیز را برای خود میخواهد و در راه رسیدن به خواستههای بیحد و حصرش به دیگر موجودات کره خاکی رحم نمیکند. اما آیا کرونا بهراستی به نفع طبیعت تمام شده است؟ آیا میشود به اثراتی که دیده میشود دل خوش کرد یا بهتر است آن را مقطعی بدانیم؟
دکتر اسماعیل کهرم، بوم شناس و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در امور محیط طبیعی به این سؤال پاسخ میدهد: «شرایط ایجاد شده به خاطر شیوع کرونا قطعاً روی محیطزیست تأثیر دارد که باید دید مثبت است یا منفی. از یک طرف مردم در خانه ماندهاند و تعدی به محیط زیست کمتر شده است. به عنوان مثال امسال گیاهان دارویی را از دامنه دماوند نکندند و در نتیجه خاک تخریب نشد. این درحالی است که هرساله خسارت زیادی به آن وارد میشد چون ریشه، ساقه و برگ گیاه، خاک را حفاظت میکند. ولی از آن طرف وقتی تردد به محیطهای طبیعی کم میشود، تعداد محیطبانها هم کم میشود و افرادی در پی سوء استفاده برمیآیند. من تصویری دریافت کردم که فردی دو قوچ را شکار کرده و سرشان را بریده بود و روی سنگ گذاشته بود و با خونشان روی سنگ نوشته بود کرونا. اما چیزی که میتوانم بگویم این است که مثل هر معادله دیگر الان خیلی زود است که بیاییم و این سودها و ضررها را کنار هم بگذاریم و نتیجه بگیریم و تصمیمگیری کنیم. شاید یکی دو سال دیگر بتوانیم برگردیم و تأثیر کرونا را ببینیم. آنچه درحال حاضر مشاهده میشود این است که کرونا از نظر زیست محیطی فواید زیادی داشته. البته متأسفانه انسانهای زیادی از بین رفتهاند و جان انسان مهمترین چیزی است که در دنیا وجود دارد.»
کهرم ادامه میدهد: «درحال حاضر ما شاهد کاهش گازهای گلخانهای هستیم. جهان تصمیم گرفته بود سطح تولید گازهای گلخانهای را به سال 2000 برگرداند یعنی 20 سال پیش اما الان به خاطر کرونا به 1990 برگشته، یعنی 10 سال قبل از آنچه مطلوب و ایدهآل بود. 30 میلیون بشکه نفت در روز کمتر تولید میشود و کمترهم سوزانده میشود.
شبکه جهانی حفظ محیط زیست اعلام کرده بود که در اثر آسیبی که به لایه اوزون وارد شده بود، 700گونه گیاهی و جانوری که پیشبینی شده بود امسال نابود شوند، در امان خواهند بود. ما 5 هزار و 200 گونه دوزیست داریم که در اثر گرما دارند نابود میشوند. به عنوان مثال پوست قورباغهها باید مرطوب باشد اما بر اثر گرما قارچی روی پوستشان ایجاد میشود که باعث ترک خوردن و خونریزی و در نهایت مرگ این دوزیستان میشود. حالا یک سوم دوزیستانی که قرار بود نابود شوند، دیگر از بین نمیروند. همچنین هزاران انسانی را که به خاطر لایه اوزون و در اثر سرطان پوست قرار بود از بین بروند هم باید به این لیست اضافه کرد. به نظر من اگر 10 سال دیگر به این روزها برگردیم، میبینیم که کرونا منافع زیادی برای کره زمین داشته است.»
عقیل جاسمیان، فعال حقوق محیط زیست هم در این باره حرفهای جالب توجهی دارد: «ما تخریبکنندهها و آلودهکنندههای محیط زیست را به دو بخش مردمی و دولتی تقسیم میکنیم و مردم هم به دو بخش مردمی که فعالیتهای عادی دارند و مردمی که فعالیت تولیدی و صنعتی تقسیم میشوند. در شرایط کرونا و محدودیت تردد و سفر به خارج شهرها خصوصاً در ایام نوروز که میتوانست اثر تخریب کنندهای روی محیط زیست در پیک سفر داشته باشد، طبیعت توانست اندکی نفس بکشد و اینجا نقش تخریب مردم عادی کمتر شد. قبلاً هم البته بیشتر سفرها در طبیعت نبوده و ما بحثهای آلودگی را داشتیم مثل رها کردن زباله که آلودگی منظر به همراه داشت و همچنین بحث ترافیک که آلودگی صوتی بود و اینها خیلی کاهش داشته و شاهد خلوت شدن شهرها و صاف شدن هوا بودیم هرچند که در تهران روزهای اول با وجود عدم تردد بسیاری خودروها، باز هم شاهد آلودگی هوا بودیم که آن را هم گفتند به خاطر فعالیتهای صنعتی کارخانههای اطراف بوده.
ولی یادمان نرود که با گرم شدن هوا و کاهش صبر و حوصله مردم برای در خانه ماندن و با توجه به اینکه ما هیچ برنامه جامعی نداریم که بخواهیم بوسیله آن و از طریق رسانهها مردم را سرگرم کنیم، آنها خواه ناخواه وارد مرحله پیک دوم سفر میشوند. ما در کشورمان دو پیک سفر بهاره و تابستانه داریم و اولین تعطیلاتی که پیش رو داریم، بیشترین پیک سفر را به همراه خواهد داشت مگر اینکه بین شهرها محدودیت تردد بگذارند که البته امیدوارم این کار را بکنند.
نمونه سفرهایی که میتوانست در ایام نوروز روی طبیعت اثر تخریبی بگذارد، سفر به سواحل جنوبی بود که هرساله تعداد زیادی از مردم به آن سمت میروند یا منطقه حفاظت شده گهر که قبلاً در ایام نوروز و خصوصاً 13 فروردین جمعیت زیادی وارد آن منطقه میشدند و اصلاً نمیشد جلوی آنها را گرفت. همچنین در فصل بهار، بحث تخمریزی ماهیها و زادآوری پرندگان و تخمگذاریشان اهمیت زیادی دارد و همین طور امنیتی که حیوان لازم دارد تا بتواند تولید مثل کند که در سالهای قبل وضعیت خوبی نداشت. اما با تغییرات آب و هوایی و بارندگی زیاد و ترسالی از یکسو و حضور کمتر مردم در طبیعت از سوی دیگر، حیوانات هم با درک این موضوع به شکل غریزی، تولید مثل بیشتری میکنند.»
برای خیلیها حضور حیوانات در داخل محدوده شهرها، نشانی از این بود که کرونا و خانهنشینی مردم، عاملی بوده تا حیوانات بیشتر احساس امنیت کنند اما جاسمیان دلیل این مسأله را چیز دیگری میداند: «دلیل حضور حیوانات در داخل برخی شهرها و روستاها، به دلیل به هم خوردن زنجیره غذایی آنهاست. وقتی آنها غذای خودشان را در طبیعت پیدا نکنند، خواه ناخواه محدوده تردد خودشان را گسترش میدهند و وارد محدوده شهرها و روستاها میشوند که این یک مسأله جداگانه است و طی سالهای گذشته نه اینکه به خاطر عدم حضور مردم در طبیعت باشد.»
این فعال حقوق محیط زیست اینطور ادامه میدهد: «با توجه به شرایط کرونا و بخش عمده مردمی که مدتهاست به سفر نرفتهاند و نوروز هم در خانه ماندهاند، باید دید مسئولان چه برنامهای دارند تا مردم به یکباره وارد پیک سفر نشوند و یا طبیعت را تخریب نکنند.از سوی دیگر بخش غیردولتی که فعالیت صنعتی دارند، فعالیتشان محدود شد و همین باعث شد آسیب کمتری به محیط زیست وارد شود که اثرات آن را دیدیم اما با بهتر شدن شرایط و گذشت زمان و نیاز به از سرگیری فعالیت اقتصادی، دوباره شاهد همان تخریبها خواهیم بود و هیچ تغییری در آن بهوجود نخواهد آمد. مگر اینکه نظارتها شدید شود.
بخش دولتی هم قطعاً در تخریب محیطزیست اثرگذار است. در سراسر دنیا شاهد هستیم که رسانهها مردم را بیشترین تخریبکنندگان محیطزیست جلوه میدهند اما به نظر من، بخش عمدهای از تخریب محیطزیست در سرتاسر دنیا توسط دولتها صورت میگیرد، حالا یا با ایجاد بنگاههای اقتصادی یا مجوزهایی که میدهند و اثرش بیشتر از اثری است که مردم روی محیط زیست میگذارند.»
سالها بعد شاید وقتی به این روزها نگاه میکنیم، بگوییم بالاخره عاملی ما را مجبور کرد با طبیعت مهربان باشیم. این لطف اجباری البته با تمام شدن شرایط خاص، قطعاً کمرنگ خواهد شد و باز انسان روی هر عرصه طبیعی چنگ میاندازد و باز همان روایت همیشگی، اما همین چند نفس هم انگار برای طبیعت غنیمت است.
گفتوگوی «ایران» با بهزاد زادعلی اصغر که هزینه ازدواج خود را صرف آزادی یک زندانی کرد
دلمان را با آن فرد همراه و با خدا معامله کردیم
حامد جیرودی
خبرنگار
در روزهایی که بسیاری از ورزشکاران مشغول امدادرسانی به مردم و بیمارستانها برای مبارزه با کرونا هستند، بهزاد زادعلی اصغر کاپیتان تیم ملی فوتبال نابینایان و کم بینایان که قرار بود چند ماه دیگر مراسم ازدواج خود را برگزار کند، در یک عمل خیرخواهانه هزینه ازدواج خود را به آزاد کردن یک زندانی بدهکار اختصاص داد. او در خصوص این اقدام نوع دوستانه به خبرنگار «ایران» گفت:«6 ماه است که نامزد کردهام و قرار بود چند وقت دیگر عروسی بگیریم اما وقتی با همسرم صحبت کردم و پیشنهاد این کار را دادم، ایشان هم قبول کرد و خدا را شکر توانستیم یک نفر را که بهصورت غیر عمد به زندان افتاده بود کمک کنیم که بیرون بیاید و بالای سر خانواده و بچهاش باشد.»
زادعلی اصغر با تأکید بر اینکه نمیتواند درباره فردی که به او کمک کرده و مبلغی که برای آزادی او داده صحبت کند، ادامه داد:«ما وقتی پرونده او را در ستاد دیه بررسی کردیم، متوجه شدیم که مستأجر است و با وضعیتی که برایش به وجود آمده بود، مستحق بود که ما این کار را برایش انجام دهیم. خدا را شکر میکنم که توانستیم گامی برای یک هموطن برداریم و تلاش میکنیم در آینده باز هم از این کارها انجام دهیم تا مردم خوشحال شوند.»
اگر این کار را یک فوتبالیست عادی در لیگ برتر انجام میداد که قرارداد خوبی هم میبندد، شاید زیاد تعجب برانگیز نبود اما این اقدام از سوی یک بازیکن تیم نابینایان که درآمد زیادی ندارد، بسیار جالب توجه است. زادعلی اصغر درباره این موضوع چنین صحبت کرد:«ما قرارداد آنچنانی نداریم و حتی یک مدتی سعی میکردم از هزینههای دیگرم بزنم تا صرف مراسم عروسیام کنم ولی در ادامه دلمان را با فرد یا افرادی که ناخواسته و بهخاطر مبالغی در زندان هستند، همراه و به عبارتی با خدای خودمان معامله کردیم و هزینهای که قرار بود خرج مراسم و تشریفات شود، صرف این کار کردیم و بقیهاش هم دست خداست. من و همسرم از این تصمیم خوشحالیم و به نظرم مراسم ازدواجم خیلی خوبتر از تصورم شد.»
در این مدت، خیلی از ورزشکاران سعی کردند به هرطریق یاریگر مردم باشند. این بازیکن 32 ساله درباره اقدامات ورزشکاران گفت:«این کارها همه در نوع خود ارزشمنداند. فرقی هم نمیکند که فلان ورزشکار چه راهی را برای کمک برگزیده است. کار خیر، خیر است. ما این گزینه را انتخاب کردیم و ورزشکاران دیگر هم برای بهداشت و سلامت مردم، گزینههای دیگر را انتخاب کردند. اگر یک نفر برای مستأجری که خانهاش را کرایه کرده، کاری انجام دهد، خوب است. مردم ایران احساسی و عاطفی هستند و همیشه ثابت کردهاند که به هم کمک میکنند و دوست دارند ورزشکارانشان که خوشبختانه خیلیهایشان قراردادهای بالا دارند، یک گوشه کار را بگیرند.»
تمرینات گروهی ورزشکاران تعطیل است و زادعلی اصغر که به خاطر گلهای زیبایش به «لیونل مسی فوتبال نابینایان» معروف است، درباره برنامههایش در این مدت صحبت کرد:«5 سال است که لژیونر هستم و در تیم کایزری اسپور بازی میکنم. با شیوع ویروس کرونا، مسابقات ما هم که تازه داشت شروع میشد، به حالت تعطیل درآمد و فقط با هماهنگی باشگاه، تمرینات آمادگی جسمانیمان را دنبال میکنیم تا بدنمان حفظ شود و با نابودی کرونا در خدمت باشگاهم و تیم ملی باشم.»
او که آقای گل لیگ ترکیه شده، فنیترین بازیکن حاضر در لیگ این کشور هم به حساب میآید و قهرمانی لیگ ترکیه را هم با کایزری اسپور تجربه کرده است. زادعلی اصغر درباره حضور لژیونرهایی مانند سیدمجید حسینی در ترابزون اسپور و همچنین وحید امیری که پیشتر در لیگ فوتبال این کشور بازی میکرد، چنین نظر داد:«من با پیام صادقیان ارتباط داشتم ولی در این مدت وحید امیری ومجیدحسینی را ندیدم. میدانم که ترابزون اسپور تیم نابینایان هم دارد و همیشه با بچهها درباره بازیکنان ایرانی که در ترکیه بازی میکنند، صحبت میکنیم. بالاخره ورزشکاران گاهی میتوانند موفق شوند و گاهی هم نمیتوانند خودشان را با محیط جدید فعالیتشان سازگار کنند.»
زادعلی اصغر در ترکیب تیم ملی ایران در پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو حضور داشت که تیم ملی فوتبال 5 نفره ایران در آن مسابقات با شکست برابر برزیل به نایبقهرمانی پارالمپیک و نشان نقره مسابقات دست یافت. با این حال، بهمن سال گذشته بود که اعلام شد کمیته ملی پارالمپیک تصمیم بر اعزام نکردن تیمهای ملی فوتبال نابینایان و بسکتبال با ویلچر به پارالمپیک توکیو دارد. موضوعی که با ناراحتی این ورزشکاران از جمله خود زادعلی اصغر مواجه شد. اما حالا که المپیک و به تبع آن پارالمپیک یک سال به تعویق افتاده، زادعلی اصغر امیدوار است مسئولان در این موضوع تجدیدنظر کنند و این تیمها هم به توکیو اعزام شوند. او در این خصوص گفت:«هنوز تصمیم جدیدی گرفته نشده است. در زمان مشخص شده قبلی، مسئولان اعلام آمادگی برای حضور ما در پارالمپیک نکرده بودند ولی حالا ممکن است نظرشان تغییر کند و اعزام شویم.امیدوارم این اتفاق بیفتد.»
دولت و حذف چهار صفر از پول کشور
دو شرط اصلاح پول ملی
مهرداد تارا
کارشناس پولی و بانکی
ریال که بهشکل کژدار و مریزی در طول سالیان نقش پول ملی را برعهده داشته است میرود تا با تصویب طرح تبدیل واحد پول کشور در طی حدود 5 سال بتدریج کنار گذاشته شود. میگوییم بهشکل کژدار و مریز چرا که ریال در انجام آن وظایفی که از پول انتظار میرود چندان موفق ظاهر نشده است. کاهش مستمر ارزش ریال در طی سالها مردم را به این باور رسانده است که این پول ابزار مناسبی برای ذخیرهارزش نیست. اسکناس و مسکوک بهعنوان ابزار پرداخت در کل نقدینگی سهمی بیشتر از 2.5 درصد ندارد و اگر نسبت به تولید ناخالص بسنجیم سهم آن زیر 4 درصد است. شاید کشورهای پیشرفته نتوانند به این سهم پایین افتخار کنند، اما در ایران رشد ابزارهای پرداخت الکترونیک در واقع نتیجه از سکه افتادن پول ملی و ناتوانی آن در عرضه پرداختهای خرد بوده است. نه فقط سکههای پول ضرب شده، نیامده از دور تبادلات خارج شدهاند، که حتی برای اسکناسها نیز روز به روز معانی صفرهای مقابل اعداد بیرنگتر میشود و برای یک پرداخت به حجم بیشتری از اسکناس نیاز است. اگر تفاوت سرانه اسکناس در کشورهای اروپایی که به ازای هر نفر حدود 15 برگ است و سرانه اسکناس در ایران که حدود 114 برگ است را در نظر بگیریم بهتر درک میکنیم که چرا از رشد پرداختهای الکترونیک چنین استقبالی بهعمل آمده است. استقبالی که برای پول ملی مایه سرشکستگی است. ریال بهعنوان معیار سنجش ارزش هم چندان جدی گرفته نمیشود. برای هر تازه واردی به این کشور باید شرح داد که چطور بهجای ریال از تومان استفاده کند و تبدیل این دو به یکدیگر چگونه است. گویی که دو نوع پول در جریان باشد. از این رو آن پیوندی که در برخی اقتصادها، بین هویت ملی و پول ملی وجود دارد در ایران وجود ندارد و قاعدتاً نباید کسی از این طرح ککاش بگزد. خصوصاً اینکه بانک مرکزی هم برای تنویر افکار عمومی به شرح مزایای غیرقابل انکار این طرح پرداخته است. از جمله کاراتر شدن نظام پرداخت و تسهیل مبادلات در عین صرفهجویی در چاپ اسکناس زیاد، تقویت اعتماد و پذیرش عموم نسبت به پول ملی و همچنین بهبود حیثیت ظاهری پول ملی. البته این فوایدی است که در زمان تصویب طرح در هیأت محترم دولت در سال 1390 در قالب طرح اصلاح نظام پولی مطرح شده بود. در آن زمان سال 1393 برای حذف چهار صفر از پول ملی در نظر گرفته شده بود. در آن زمان سه سال بود که به طور مداوم نرخ تورم در حال کاهش بود و از نزدیک 24 درصد به حدود 17 درصد رسیده بود. در سه سال بعدی اما روند معکوس شد و با افزایش شدید نقدینگی اقتصاد ملتهب کشور تورم 38 درصدی را تجربه کرد. قبل از سال 90 در زمان تدوین طرح هیأت اعزامی صندوق بینالمللی پول که برای ارائه کمکهای تخصصی و بهرهگیری از تجارب دیگر کشورها به ایران سفر کرده بودند، اصرار داشتند که باز تعریف پول ملی تنها در صورتی میتواند موفق باشد که اولاً بر بستر یک ثبات پولی نسبی اجرا شود و دوم آنکه بهعنوان بخشی از یک برنامه اصلاح و رفرم پولی بهمعنای گستردهتر باشد که جان کلام آن در استقلال عملیاتی بانک مرکزی وانضباط مالی دولت خلاصه میشود. اما بانک مرکزی برای آنکه اجرای این طرح منوط به اصلاحات ساختاری و بنیادی نشود و زودتر به عرصه اقدام برسد همانا تصریح کرد که «از لحاظ فنی اصلاح پولی، همان حذف صفر از پول ملی است.»(1)
سؤالی که هماکنون اذهان را به خود مشغول میدارد این است که چرا پس از مدتها دولت بهیاد این طرح افتاده است. درست است که تورم از 41 درصد به 34.2 درصد کاهش داشته است اما هنوز این نرخ تورم بسیار بالاست و مهمتر آنکه بهنظر نمیرسد در آینده شاهد ثبات نسبی پول باشیم. در شرایطی که انتظار ثبات قیمتها نمیرود معرفی یک پول جدید نه فقط به تقویت اعتماد و پذیرش عمومی کمک نمیکند که بدترین زمان برای چنین تحولی است.
دلیل دیگر میتواند کاراتر نمودن نظام پرداخت باشد و برگرداندن اسکناس و مسکوک به جایگاهی که شایسته آن است. اما آن زایمان دردآلود و گذار پر هزینه از پرداخت سنتی به نظام پرداخت الکترونیکی صورت گرفته است و در این زمینه رقمهای نجومی حذف شده است. چنانچه این جایگزینی و باز تعریف پول ملی قبل از صرف آن هزینههای هنگفت صورت میگرفت شاید میشد به ترکیب بهینهای از پول سنتی و پول الکترونیک فکر کرد، اما اکنون که این هزینهها صورت گرفته دیگر معرفی چیزی چون «پول دیجیتال بانک مرکزی» بهعنوان پول تازه شاید ارجحیت بیشتری داشته باشد.
دولت اما همچنان میتواند به هزینه بالای تولید اسکناس و مسکوک در تعداد زیاد و ارزش پایین اشاره کند و سیاستگذاران را قانع نماید که اجرای این طرح از محل صرفهجویی در تولید اسکناس و مسکوک منافعی خواهد داشت که به هزینههای آن میچربد.
البته نکته ظریف اینجاست که این طرح علاوه بر آنچه گفته شد منافع دیگری هم دارد که کمتر به آن توجه شده است. در فرآیند رفرم پولی به دو گونه تحصیل دارایی توسط دولتها، اشاره میشود که به آن گاه مصادره صریح و مصادره ضمنی میگویند. در مصادره صریح قیدها و شرایطی برای تبدیل پولهای قدیمی با پولهای جدید گذاشته میشود که در عمل قابلیت تبدیل خطی بین دو نوع پولی که برای دورهگذار در جریان هستند را مخدوش و باعث قیمتگذاری غیر خطی پول کهنه میشود. مصادره ضمنی اما زمانی رخ میدهد که پس از پایان گذار به هر دلیلی دارندگان پول کهنه از تبدیل آن باز میمانند و این دارایی به دولت تعلق میگیرد.
البته معرفی پول جدید بیگمان هزینههایی نیز دربردارد. از طراحی پول جدید تا فراهم آوردن حجم بالای اسکناس و مسکوکی که در ابتدای کار لازم است کم خرج نخواهد بود. اما نگاهی به کیفیت پول در جریان و گردش سریع که سبب بالا بودن نرخ جایگزینی میشود و مد نظر گرفتن این واقعیت که با تغییر ارزش هر قطعه اسکناس تعداد کمتری اسکناس باید در جریان وارد شود میتواند ما را به این نتیجه برساند که این هزینه چندان بالا نخواهد بود. حال سؤال جدی این است آیا این عواید آنچنان قابل ملاحظه خواهد بود که اجرای طرح در زمانی که بیگمان نامناسب است را توجیه نماید؟
(1)- مصاحبه مدیرکل وقت اقتصادی باعنوان «اجرای طرح اصلاح نظام پولی واجد آثار مثبت زیادی بویژه در حوزه نظامهای پرداخت کشور خواهد بود.» 8 اسفند 1390، سایت بانک مرکزی ایران
فریدون صدیقی درگذشت
میراث دار پدر مجسمه سازی ایران
حمید شانس
مجسمه ساز معاصر
استاد فریدون صدیقی مجسمهساز و مرمتگر تندیسهای استاد بزرگ مجسمه ابوالحسن صدیقی بعد از گذشت عمری در جهت حفظ و مرمت و نگهداری آثار بزرگ و ماندگار پدر و خلق آثاری چون میدان انقلاب روز یکشنبه بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت. فریدون صدیقی در هنر مجسمهسازی و دکور فعالیت داشت و مرمت برخی از مجسمههای مهم پدرش از جمله خیام، امیرکبیر و مجسمه مشهور فردوسی را در میدان فردوسی نصب شده بر عهده داشت. فریدون صدیقی در سال ۱۳۳۸ ، خود، مسئولیت نصب تندیس در میدان را از طرف پدر عهده دار شد.
استاد فریدون صدیقی علاوه بر اینکه مجسمه ساز بودند با جدیت بسیار فعالیت میکردند. او میراث دار پدر مجسمهسازی ایران ابوالحسن صدیقی بود.
او هم روش کاری و هم منش و اخلاق را از پدر به ارث برده بود و هم تعصب و جدیت در کار را. کار مهمی که ایشان انجام داد این بود که آثار پدرشان از دوره قبل از انقلاب را که در حال تخریب بود مرمت و حفظ کرد. کارهای استاد بزرگ مجسمه ایران نمود تجسمی شکلگیری ناسیونالیسم ایرانی بود. این وحدت ملی در سالهای اول قرن شکل گرفت و طبیعتاً تجسمی از آن وجود نداشت.
استاد صدیقی همت گماشتند و خیلی خوب این کار را انجام دادند. مثلاً مجسمه فردوسی که نماد وحدت ملی ماست و حفظ زبان فارسی مرهون زحمات این شاعر بلند آوازه است، از آثار ماندگار ابوالحسن خان صدیقی است که زمانی در حال از بین رفتن بود اما استاد فریدون صدیقی با پیگیری و سماجت و مرمت این آثار گرانبار، موفق بهحفظ و نگهداری آنها شد و این بیانگر رفتار مسئولانه استاد در قبال آثار عمومی و ملی است. البته استاد فریدون صدیقی خود نیز آثاری ماندگار از خود به یادگار گذاشت که میتوان به نماد میدان انقلاب اشاره کرد که در سال ۶۱ ساخته و نصب شد. ایرج اسکندری هنرمند نقاش و مجسمه ساز این نماد را طراحی کرد و صدیقی، آن را ساخت. از دست دادن فریدون صدیقی چیزی بیش از یک تأسف است چرا که از دست دادن او یعنی از دست دادن بخشی از میراث زنده ما.
ایران پیشتاز گفتمان صلح باشد
علی ماجدی
سفیر سابق ایران در آلمان
اپیدمی کووید19 در حالی به بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرده است که ابعاد گسترده و خسارت بار آن توجه و تمرکز ویژه دولتها را معطوف خود کرده است. بحرانی که ماهیت آن بر خلاف آنچه در صحنه بینالملل متعارف است، انسانی است و نه سیاسی. از اینرو انتظار میرود که مواجهه با این بیماری فارغ ازنژاد و مذهب و رویکردهای سیاسی غالب، بر پایه شکلگیری یک همبستگی فراگیر باشد. بسیار زود است که از پیامدهای سیاسی و اقتصادی یک صلح همه گیر که به نظر دور از دسترس است، سخن گفت. شیوع کرونا در حالی در اوج رقابتهای متداول سیاسی کشورها رخ داده است که از یک سو همه در انتظار هستند که این اپیدمی چه تبعاتی خواهد داشت و دامنه آن تا چه زمانی و در چه سطحی خواهد بود و از سوی دیگر نگاه ها متوجه دولت هایی خواهد شد که پیشتر بر اساس رقابتهای سیاسی، جایگاه قدرت خود در عرصه بینالملل و بازیگری در سطح جهانی عمل میکردهاند.
اما با توجه به نوع تهدید این ویروس که امنیت جانی انسانها را نشانه رفته است، از منظر کسانی که با دید اومانیستی نگاه میکنند باید انتظار داشت که جهان به طرف تعامل سازنده تری در پساکرونا پیش رود. بویژه که ناپیدا بودن ریشههای شکلگیری این بیماری و سرعت گسترش آن باعث شکلگیری این گمان میشود که ممکن است بروز ویروسهای مشابهی برای سالها کشورها را درگیر پیامدهای جبرانناپذیر خود کند. بر اساس آنچه تاکنون از زمان شیوع این ویروس در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی رخ داده است، تمرکز این دولتها بر حوزه مسائل داخلی باعث شده که توجه آنها از موضوعات سیاست خارجی کمتر شود. طبیعی است که هر کشوری به اندازهای که گرفتار ابعاد گسترده این ویروس ناشناخته است، بهدنبال بحران زایی در سیاست خارجی نیست و بهطور طبیعی تنشها و چالشها کمتر شده است. این در حالی است که سیاست خارجی یکی از وجوه مهم و تأثیرگذار برای ایران در شرایط جاری است. ایران از یک سو تحت تأثیر تحریمهای امریکایی قرار دارد و از سوی دیگر باید تعامل چندسویه خود با جهان بینالملل را برای تحقق منافع اقتصادی جهت مقابله با کرونا در مسیری درست هدایت کند. گرچه اپیدمی کرونا و قطع شدن رفت و آمدهای دیپلماتیک به مانعی جدی برای تبادل گفتمان و دیپلماسی مؤثر رسمی انجامیده است اما جمهوری اسلامی که سختی مواجهه آن با کرونا بهدلیل تحریمها بیش از هر کشور دیگری است، میتواند در این شرایط پیشتاز شود و با در پیش گرفتن یک گفتمان صلح جویانه، تنشها را تعدیل کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
سفیر سابق ایران در آلمان
اپیدمی کووید19 در حالی به بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرده است که ابعاد گسترده و خسارت بار آن توجه و تمرکز ویژه دولتها را معطوف خود کرده است. بحرانی که ماهیت آن بر خلاف آنچه در صحنه بینالملل متعارف است، انسانی است و نه سیاسی. از اینرو انتظار میرود که مواجهه با این بیماری فارغ ازنژاد و مذهب و رویکردهای سیاسی غالب، بر پایه شکلگیری یک همبستگی فراگیر باشد. بسیار زود است که از پیامدهای سیاسی و اقتصادی یک صلح همه گیر که به نظر دور از دسترس است، سخن گفت. شیوع کرونا در حالی در اوج رقابتهای متداول سیاسی کشورها رخ داده است که از یک سو همه در انتظار هستند که این اپیدمی چه تبعاتی خواهد داشت و دامنه آن تا چه زمانی و در چه سطحی خواهد بود و از سوی دیگر نگاه ها متوجه دولت هایی خواهد شد که پیشتر بر اساس رقابتهای سیاسی، جایگاه قدرت خود در عرصه بینالملل و بازیگری در سطح جهانی عمل میکردهاند.
اما با توجه به نوع تهدید این ویروس که امنیت جانی انسانها را نشانه رفته است، از منظر کسانی که با دید اومانیستی نگاه میکنند باید انتظار داشت که جهان به طرف تعامل سازنده تری در پساکرونا پیش رود. بویژه که ناپیدا بودن ریشههای شکلگیری این بیماری و سرعت گسترش آن باعث شکلگیری این گمان میشود که ممکن است بروز ویروسهای مشابهی برای سالها کشورها را درگیر پیامدهای جبرانناپذیر خود کند. بر اساس آنچه تاکنون از زمان شیوع این ویروس در بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی رخ داده است، تمرکز این دولتها بر حوزه مسائل داخلی باعث شده که توجه آنها از موضوعات سیاست خارجی کمتر شود. طبیعی است که هر کشوری به اندازهای که گرفتار ابعاد گسترده این ویروس ناشناخته است، بهدنبال بحران زایی در سیاست خارجی نیست و بهطور طبیعی تنشها و چالشها کمتر شده است. این در حالی است که سیاست خارجی یکی از وجوه مهم و تأثیرگذار برای ایران در شرایط جاری است. ایران از یک سو تحت تأثیر تحریمهای امریکایی قرار دارد و از سوی دیگر باید تعامل چندسویه خود با جهان بینالملل را برای تحقق منافع اقتصادی جهت مقابله با کرونا در مسیری درست هدایت کند. گرچه اپیدمی کرونا و قطع شدن رفت و آمدهای دیپلماتیک به مانعی جدی برای تبادل گفتمان و دیپلماسی مؤثر رسمی انجامیده است اما جمهوری اسلامی که سختی مواجهه آن با کرونا بهدلیل تحریمها بیش از هر کشور دیگری است، میتواند در این شرایط پیشتاز شود و با در پیش گرفتن یک گفتمان صلح جویانه، تنشها را تعدیل کرده و اوضاع را به نفع خود تغییر دهد.
هنوز فردید
خسرو طالبزاده
روزنامه نگار
دوباره موضوع سید احمد فردید در این فضای کرونایی فراگیر مطرح و موضوع شبکههای اجتماعی شده و فیلمهای مستندگونهای درباره تفکر و تأثیر ایشان بر جریانهای فکری ایران ساخته و منتشر شده است. البته برخی قدیمی و برخی جدیدند. صرفنظر از قوت فکری داشتن یا نداشتن این نقدها و منصفانه بودن یا نبودن محتوای آن و استیلای صنعت مونتاژکارانه بر منش نقادانه و بهکار گرفتن ترفند و تکنیک سینمایی جابهجایی معانی و تصاویر و برش دادن کلمهای در زمان و فضای دیگر به زمان و فضای حال، همین اقدامات سبب شده، ناخواسته، فردید باز به موضوع مهم در محافل فکری مبدل شود و دوباره مخالف و موافق درباره وی سخن بگویند. این مستندسازیها در لفافه نقد «خشونت» و بازنمایی ایشان بهعنوان معلم و «تئوریسین خشونت» از ادبیاتی تند و تیز و بیپروا برضد ایشان کم ندارد.
ادبیات گفتوگوها و مصاحبهها سرشار از این کلمات و عبارات است: فاسدالعقیده، فاسدالاخلاق، منافق، پرخاشگر، پوست انداختن و رنگ عوض کردن، مهمل گویی، مجهولالهویه، اهل قطببازی و مرشدپروری و مریدسازی، خودشیفته، فیـــــــلمبازی کردن و تظاهرنمایی، خشـــونتســـــــتایی، فرصـــــتطلب، مسلماننمایی، زهدفروشی، تظاهر ریاکارانه به عرفانو...
مروری بر این معانی و کلمات نشانگر هیچ چیز نیست جز «خشونت کلامی و گفتاری» در نقد شخصی که به اعتراف همان منتقدان بر متفکران و نویسندگانی چون رضا داوری، داریوش شایگان، علی شریعتی، جلال آلاحمد و... تأثیر گذاشته (که گویی این چهرهها فریبخوردگان و مقهورشدگان سحر و جادوی این جادوگر بودهاند که در این صورت باید بر وضع و حال اندیشه ایرانی تأسف خورد). کسی که مفهوم غربزدگی را در جریانهای فکری به مفهومی کانونی مبدل کرد، اندیشه هیدگر را با قرائت خودش در ایران مطرح کرد، هیدگری که هنوز تفسیر میشود و اندیشهاش بسط دارد و مؤثر است و محافل و محققان علمی غربی هنوز در خوانش آرای هیدگر تحقیق میکنند و آن گذشته، هنوز حال و آینده فکری ما و جهان است.
فردیدی که حس شنیداری متفکران ایرانی هنوز با واژهای بهنام «پستمدرنیسم» آشنایی نداشت و آن را نمیشناخت، این دیدگاه را به سبک ایرانی بیان کرد و... اگر چنین است چنین روش و خشونت کلامی چه نتایجی دربردارد؟ و چه درس و آموزهای برای نسل جوان جویای اندیشه دارد؟ آموزه این چنین برخوردی، دستکم برای این نسل این است که پاشنه بر همان در قدیمی میچرخد و بهجای نقد اندیشه، باید در احوالات شخصی صاحب فکر و اندیشه مخالف تجسس کرد و کاوید و ضعفهای شخصی را بهجای نقد شخصیت فکری رسوا کرد و افشاء نمود و نقد اندیشه را به نقد روانشناختی فروکاست. رویهای که همواره و در ادوار تاریخی ما، آفت فکری در ایران بوده و برخی چهرههایی که در این مستندسازیها فردید را با این روش نقد کردند، خود را قربانی آن میدانند. باید این پندار و کلام معصوم را آویزه گوش کرد که اگر رفتاری را بر خود نمیپسندی بر دیگران حتی دشمنان خود نیز مپسند. اگر فردید پرخاشگر و تند خوی بود که بود، اما مخالفان وی هم در رفتار خود «فردیدی» هستند.
فردید را مانند هرمتفکر دیگری میتوان و باید نقد کرد و جای نقد بسیار دارد اما نمیتوان با نقدهای شبه روانشناختی و تجسس در احوالات شخصی وجدان روشنفکرانه خود را آسوده ساخت و از مسئولیت فکری و تاریخی و اجتماعی خود گریخت. نقدهایی که حزب توده در ایران به مهارت و استادی تمام آن را علیه مخالفان خود بهکار میبست. بارها اینگونه نقدها علیه فردید صورت گرفته و هنوز هم گویی منتقدان به این صرافت پی بردهاند که چیزی را کم گذاشته و کمفروشی کردهاند و هنوز هم کامی که میخواستهاند، نبردهاند. همچنان است نقد اینگونه و تجسس در احوالات شخصی هیدگر، فوکو، هابرماس و... که هنوز همچنین کمفروشیهایی بینتیجه بوده است، زیرا هنوز هم آنان در نزد متفکران ایرانی و جهانی سخنی برای شنیدن و آرایی رفیع برای التفات و مداقه دارند. هنوز هم تفکر این متفکران در آثار متأخر و جدید موضوعیت و بلکه برای برخی طریقیت دارد. هنوز هم هگل و مارکس در ایران زندهاند، باوجود آنکه برخیها قصد داشتهاند و میکوشند آنها را ساده و سرسری نادیده انگارند. هنوز هم مارکسیسم لنینسیم و سوسیالیسم باوجود افول و فروپاشی نظام کمونیستی شوروی خواننده و گیرایی دارند. تا زمانی که سرمایهداری هست سوسیالیسم بهعنوان پادزهر آن حاضر و ناظر خواهد بود، تا غربگرایی هست، غربزدگی هم.
اگر قیاس این اندیشمندان با فردید خطا است که هست، اما اندیشه را به قولی در روند دیالکتیک مبتنی بر دیاگوگ میتوان نقد کرد و از سر گذرانید و به «سنتزی» دست یافت که نه آن است ونه این و هم آن است و همین این. در اندیشه، «راه رشد آسیایی» وجود ندارد و اندیشه را نمیتوان با چنین میانبرهایی نقد زد و به ضرب گفتاری و زور کلامی و خشونت سخنسرایی از روی آن جهش کرد. اندیشه، قانونمندی و منطق خاص خود را دارد و نمیتوان آن را نادیده انگاشت و درس اندیشهورزی داد. با این دور زدنها «تحریم فردید» به سرانجام نمیرسد. همچنان که تحریم مارکسیسم، سوسیالیسم، دموکراسی، لیبرالیسم و... باید خون دل و دود چراغ خورد و سطر به سطر و مقاله به مقاله و کتاب به کتاب آنها را به قدر توان و تحمل خود فهمید و درک و نقد کرد و فراسوی آنها سکنای دائمی گزید و وجدان فکری آسودهای تحصیل کرد. برخلاف آن، اندیشهورزی همان عقبگرد و بازگشت به دوران تاریخی شهید مقتول سهروردی و تحریم و تکفیر ابنعربی و مولوی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و... است. تاریخ را در این مورد میتوان دوباره و چندباره تکرار کرد اما به اجاق اندیشه ایرانی هیزمی نمیرساند و کسی را در این راه کامیاب نمیکند. باز تکرار میکنم قیاس فردید با آنها معالفارق است اما راه تحریم و تکفیر مخالفان همانی است که بود و قیاسی درست است.
اینکه چرا، دستکم، در این یکصد سال تاریخ اندیشه معاصر، جریانهای فکری و فرهنگی و سیاسی اهل جدل بودهاند و از شنیدن قول دیگری امتناع داشتهاند و از گفتوگو سر پیچی کردهاند، رازی دارد که در همین نقدها میتوان آن را رمززدایی کرد. هر چه هست تاریخ چون سیر دواری تکرار میشود و ما هنوز در فهم و تحلیل اندیشهها در صدر مشروطه و در جدال میان مشروطیت و مشروعیت فروماندهایم، همین است که حرمت اندیشه را پاس نداشتهایم؛ هم خودی و هم غیرخودیها. در کلام و سخنسرایی درس تسامح و تساهل و مدارا را چنان گرم و پرشور ارائه میدهیم که متفکران رنسانس را در گفته خودشان که «دانستن حق انسان است» و «جان خودم را میدهم تا تو سخنت را بگویی،» شرمنده تواضع و فروتنی خود میکنیم، اما در عمل چنان فریاد خشونتگرایانه علیه «خشونت» سر میدهیم، که فلسفی انکار مر دیو را از یاد میبرد و خود سخره دیوی میشود. درس آموختن از روش نقد دیگری از مضمون و محتوای نقد مهمتر است اگر قصد درس آموختن اندیشیدن را داریم به یاد داشته باشیم ادب دانش از مضمون خود دانش مهمتر و ارجمندتر است و اینجا ظرف به مظروف تقدم دارد. به قول قدما، اساساً دانش چیزی جز ادب نیست و الا صدر و ذیل تاریخ اندیشه ما همان است که بود و به قول شاعری بازهم روز، باز هم شب و بازهم هنوز...
روزنامه نگار
دوباره موضوع سید احمد فردید در این فضای کرونایی فراگیر مطرح و موضوع شبکههای اجتماعی شده و فیلمهای مستندگونهای درباره تفکر و تأثیر ایشان بر جریانهای فکری ایران ساخته و منتشر شده است. البته برخی قدیمی و برخی جدیدند. صرفنظر از قوت فکری داشتن یا نداشتن این نقدها و منصفانه بودن یا نبودن محتوای آن و استیلای صنعت مونتاژکارانه بر منش نقادانه و بهکار گرفتن ترفند و تکنیک سینمایی جابهجایی معانی و تصاویر و برش دادن کلمهای در زمان و فضای دیگر به زمان و فضای حال، همین اقدامات سبب شده، ناخواسته، فردید باز به موضوع مهم در محافل فکری مبدل شود و دوباره مخالف و موافق درباره وی سخن بگویند. این مستندسازیها در لفافه نقد «خشونت» و بازنمایی ایشان بهعنوان معلم و «تئوریسین خشونت» از ادبیاتی تند و تیز و بیپروا برضد ایشان کم ندارد.
ادبیات گفتوگوها و مصاحبهها سرشار از این کلمات و عبارات است: فاسدالعقیده، فاسدالاخلاق، منافق، پرخاشگر، پوست انداختن و رنگ عوض کردن، مهمل گویی، مجهولالهویه، اهل قطببازی و مرشدپروری و مریدسازی، خودشیفته، فیـــــــلمبازی کردن و تظاهرنمایی، خشـــونتســـــــتایی، فرصـــــتطلب، مسلماننمایی، زهدفروشی، تظاهر ریاکارانه به عرفانو...
مروری بر این معانی و کلمات نشانگر هیچ چیز نیست جز «خشونت کلامی و گفتاری» در نقد شخصی که به اعتراف همان منتقدان بر متفکران و نویسندگانی چون رضا داوری، داریوش شایگان، علی شریعتی، جلال آلاحمد و... تأثیر گذاشته (که گویی این چهرهها فریبخوردگان و مقهورشدگان سحر و جادوی این جادوگر بودهاند که در این صورت باید بر وضع و حال اندیشه ایرانی تأسف خورد). کسی که مفهوم غربزدگی را در جریانهای فکری به مفهومی کانونی مبدل کرد، اندیشه هیدگر را با قرائت خودش در ایران مطرح کرد، هیدگری که هنوز تفسیر میشود و اندیشهاش بسط دارد و مؤثر است و محافل و محققان علمی غربی هنوز در خوانش آرای هیدگر تحقیق میکنند و آن گذشته، هنوز حال و آینده فکری ما و جهان است.
فردیدی که حس شنیداری متفکران ایرانی هنوز با واژهای بهنام «پستمدرنیسم» آشنایی نداشت و آن را نمیشناخت، این دیدگاه را به سبک ایرانی بیان کرد و... اگر چنین است چنین روش و خشونت کلامی چه نتایجی دربردارد؟ و چه درس و آموزهای برای نسل جوان جویای اندیشه دارد؟ آموزه این چنین برخوردی، دستکم برای این نسل این است که پاشنه بر همان در قدیمی میچرخد و بهجای نقد اندیشه، باید در احوالات شخصی صاحب فکر و اندیشه مخالف تجسس کرد و کاوید و ضعفهای شخصی را بهجای نقد شخصیت فکری رسوا کرد و افشاء نمود و نقد اندیشه را به نقد روانشناختی فروکاست. رویهای که همواره و در ادوار تاریخی ما، آفت فکری در ایران بوده و برخی چهرههایی که در این مستندسازیها فردید را با این روش نقد کردند، خود را قربانی آن میدانند. باید این پندار و کلام معصوم را آویزه گوش کرد که اگر رفتاری را بر خود نمیپسندی بر دیگران حتی دشمنان خود نیز مپسند. اگر فردید پرخاشگر و تند خوی بود که بود، اما مخالفان وی هم در رفتار خود «فردیدی» هستند.
فردید را مانند هرمتفکر دیگری میتوان و باید نقد کرد و جای نقد بسیار دارد اما نمیتوان با نقدهای شبه روانشناختی و تجسس در احوالات شخصی وجدان روشنفکرانه خود را آسوده ساخت و از مسئولیت فکری و تاریخی و اجتماعی خود گریخت. نقدهایی که حزب توده در ایران به مهارت و استادی تمام آن را علیه مخالفان خود بهکار میبست. بارها اینگونه نقدها علیه فردید صورت گرفته و هنوز هم گویی منتقدان به این صرافت پی بردهاند که چیزی را کم گذاشته و کمفروشی کردهاند و هنوز هم کامی که میخواستهاند، نبردهاند. همچنان است نقد اینگونه و تجسس در احوالات شخصی هیدگر، فوکو، هابرماس و... که هنوز همچنین کمفروشیهایی بینتیجه بوده است، زیرا هنوز هم آنان در نزد متفکران ایرانی و جهانی سخنی برای شنیدن و آرایی رفیع برای التفات و مداقه دارند. هنوز هم تفکر این متفکران در آثار متأخر و جدید موضوعیت و بلکه برای برخی طریقیت دارد. هنوز هم هگل و مارکس در ایران زندهاند، باوجود آنکه برخیها قصد داشتهاند و میکوشند آنها را ساده و سرسری نادیده انگارند. هنوز هم مارکسیسم لنینسیم و سوسیالیسم باوجود افول و فروپاشی نظام کمونیستی شوروی خواننده و گیرایی دارند. تا زمانی که سرمایهداری هست سوسیالیسم بهعنوان پادزهر آن حاضر و ناظر خواهد بود، تا غربگرایی هست، غربزدگی هم.
اگر قیاس این اندیشمندان با فردید خطا است که هست، اما اندیشه را به قولی در روند دیالکتیک مبتنی بر دیاگوگ میتوان نقد کرد و از سر گذرانید و به «سنتزی» دست یافت که نه آن است ونه این و هم آن است و همین این. در اندیشه، «راه رشد آسیایی» وجود ندارد و اندیشه را نمیتوان با چنین میانبرهایی نقد زد و به ضرب گفتاری و زور کلامی و خشونت سخنسرایی از روی آن جهش کرد. اندیشه، قانونمندی و منطق خاص خود را دارد و نمیتوان آن را نادیده انگاشت و درس اندیشهورزی داد. با این دور زدنها «تحریم فردید» به سرانجام نمیرسد. همچنان که تحریم مارکسیسم، سوسیالیسم، دموکراسی، لیبرالیسم و... باید خون دل و دود چراغ خورد و سطر به سطر و مقاله به مقاله و کتاب به کتاب آنها را به قدر توان و تحمل خود فهمید و درک و نقد کرد و فراسوی آنها سکنای دائمی گزید و وجدان فکری آسودهای تحصیل کرد. برخلاف آن، اندیشهورزی همان عقبگرد و بازگشت به دوران تاریخی شهید مقتول سهروردی و تحریم و تکفیر ابنعربی و مولوی و ملاصدرا و علامه طباطبایی و... است. تاریخ را در این مورد میتوان دوباره و چندباره تکرار کرد اما به اجاق اندیشه ایرانی هیزمی نمیرساند و کسی را در این راه کامیاب نمیکند. باز تکرار میکنم قیاس فردید با آنها معالفارق است اما راه تحریم و تکفیر مخالفان همانی است که بود و قیاسی درست است.
اینکه چرا، دستکم، در این یکصد سال تاریخ اندیشه معاصر، جریانهای فکری و فرهنگی و سیاسی اهل جدل بودهاند و از شنیدن قول دیگری امتناع داشتهاند و از گفتوگو سر پیچی کردهاند، رازی دارد که در همین نقدها میتوان آن را رمززدایی کرد. هر چه هست تاریخ چون سیر دواری تکرار میشود و ما هنوز در فهم و تحلیل اندیشهها در صدر مشروطه و در جدال میان مشروطیت و مشروعیت فروماندهایم، همین است که حرمت اندیشه را پاس نداشتهایم؛ هم خودی و هم غیرخودیها. در کلام و سخنسرایی درس تسامح و تساهل و مدارا را چنان گرم و پرشور ارائه میدهیم که متفکران رنسانس را در گفته خودشان که «دانستن حق انسان است» و «جان خودم را میدهم تا تو سخنت را بگویی،» شرمنده تواضع و فروتنی خود میکنیم، اما در عمل چنان فریاد خشونتگرایانه علیه «خشونت» سر میدهیم، که فلسفی انکار مر دیو را از یاد میبرد و خود سخره دیوی میشود. درس آموختن از روش نقد دیگری از مضمون و محتوای نقد مهمتر است اگر قصد درس آموختن اندیشیدن را داریم به یاد داشته باشیم ادب دانش از مضمون خود دانش مهمتر و ارجمندتر است و اینجا ظرف به مظروف تقدم دارد. به قول قدما، اساساً دانش چیزی جز ادب نیست و الا صدر و ذیل تاریخ اندیشه ما همان است که بود و به قول شاعری بازهم روز، باز هم شب و بازهم هنوز...
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تقدیر از زحمات معلمان کشور بویژه در دوران مبارزه با کرونا
-
از تحسین اقدام حاتمیکیا تا آرزویی برای اصغر فرهادی
-
«پساکرونا» فرصت تحریم شکنی
-
دستورات مهم درباره سهام عدالت و بورس
-
میخ کرونا زیر چرخ تاکسیها
-
113 سال حبس برای متهمان دو پرونده فساد
-
بیمهشدگان فاصلهها را کم کردند !
-
رشد 72 درصدی بازی های موبایلی در دوران کرونا
-
شروع کاهش قیمت کالاهای پرتقاضا
-
کرونا دایه مهربان زمین
-
دلمان را با آن فرد همراه و با خدا معامله کردیم
-
دو شرط اصلاح پول ملی
-
میراث دار پدر مجسمه سازی ایران
-
ایران پیشتاز گفتمان صلح باشد
-
هنوز فردید
اخبارایران آنلاین